امکانات سايت کل مقالات نظرات عمومی اضافه نمودن وبسايت کل وبسايتها نظراتم دروبسایتهای ديگر صفحه اصلی فروشگاه شارژ
آخرين مطالب: بالاترين مجازات=بالاترين نعمت تآملي بر ابتداي سوره روم صبر و اصلاح طلبی نه براندازی و تجزيه ارزشت مساوی عملت بازگشت دوباره جهنميان به دنيا بدگويي خيالی تعدد زوجات و طلاق اعتياد و طلاق ارتباط نامشروع بی اعتمادی پربيننده ترين مطالب: بالاترين مجازات=بالاترين نعمت صبر و اصلاح طلبی نه براندازی و تجزيه دخالتهاي بيگانگان در خانواده نظرات سه روزاخير پرنظر ترين مطالب: رفتاربا همسر|56نظر| دخالتهاي بيگانگان در خانواده|39نظر| شناخت قبل از ازدواج|31نظر|
| | دخالتهاي بيگانگان در خانواده«يکشنبه28مهر1392»تعداد بازديد:1577 وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا (35نساء)
و اگر بيم جدايي بين زن و شوهر داشتيد ميانجيگري از خانواده مرد و ميانجيگري از خانواده زن برگزينيد ، اگر زن و شوهر قصد خوب شدن داشته باشند خداوند آن دو را موفق مي گرداند، همانا خداوند دانا و آگاه است.
يکی از مسائلی که موجب پيچيده شدن مشکل خانوادگی و عميقتر شدن اختلافات بين زن و شوهر می شود دخالت بيجای ديگران در خانواده آنها می باشد، خداوند عزوجل در آيه ذکر شده تنها در موردی که مشکل از حد خود بگذرد و به لبه طلاق برسد اجازه داده است يک فرد با حکمت از خانواده مرد و يک نفر با حکمت از خانواده زن برای اصلاح و گشودن مشکل بين زوجين اقدام نمايند تا اگر زوجين اراده ی خوب شدن با هم داشته باشند مشکلشان برطرف شود و خداوند عزوجل آنها را در زندگی موفق گرداند.
پس دخالت افراد فراتر از اين مورد در اين ميان نکوهيده است و حتی اگر کسی متوجه درگيری بين زن و شوهر در يک خانواده شود حق ندارد حريم خانواده آنها را بشکند و بدون اجازه و درخواست آنها ، خود را در اين ميان وارد کند و به جستجو در خانواده آنها بپردازد.
پيامبر خدا (ص) در مورد کسانی که حريم خصوصی ديگران را می شکنند اينچنين می فرمايد:"مَنْ تَسَمَّعَ حَدِيثَ قَوْمٍ, وَهُمْ لَهُ كَارِهُونَ, صُبَّ فِي أُذُنَيْهِ اَلْآنُكُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ:کسی که گوش فرا دهد به سخن گروهی که دوست ندارند او بشنود،در قيامت در دو گوشش فلز گداخته شده ريخته می شود."(صحيح بخاری)
و خصوصا اگر اين تفحص در مورد حريم خانواده باشد می فرمايد:
"مَنْ اطَّلَعَ فِي بَيْتِ قَوْمٍ بِغَيْرِ إِذْنِهِمْ فَقَدْ حَلَّ لَهُمْ أَنْ يَفْقَئُوا عَيْنَهُ:کسی که بدون اجازه در خانه کسی سر بکشد اهل آن خانواده اگر چشمانش را کور کنند برايشان اشکالی ندارد:(صحيح مسلم)
بسيار ديده می شود که يک جروبحث خانوادگی ساده بين زوجين که معمولا در هر خانواده ای اتفاق می افتد و حل و فصل می شود و به فراموشی سپرده می شود ، وقتی با دخالتهای بيجای پدر و مادر زوجين يا ديگران روبرو می شود چنان مشکل آفرين می شود که به طلاق می انجامد به اين خاطر پيامبر خدا (ص) سفارش می نمايد که حتی اگر کسی متوجه درگيری بين زوجين شود حق ندارد به جستجو و تفحص بپردازد و حريم خانوادگی زوجين را بدرد(مسند احمد). نظرات فرستاده شده برای اين مطلبنام:فریدون«دوشنبه29مهر1392ساعت 4:50:41»
به درستی وبلاگ نویس ما به ویرانگری دخالت دیگران در کارهای غیر مرتبط با خودشان بخصوص مسائل بین زوجین و بدتر از آن زوجهای جوان اشاره داشته اند ، یاسر می نویسد " اگر خود را خوب بشناسیم وبه معرفت ذاتی دست یابیم و راز خلقت خود را بدانیم ، بطور یقین و به راحتی و کاملاً به سوی مقاصد و اهداف واقعی زندگی مشترک و تفاهم بین زوجین و معنویات زندگی خویش پیش خواهیم رفت و نسل خود را اصلاح خواهیم کرد . و همواره در زندگی مشترک خوشبخت و شاید شبیه افسانه ها که عشق بصورت رمانتیک به تصویر می کشند باشیم . " یاسر عزیز در نوشته قبلی گفتم مدینه فاضله ساخته نمی شود و واقعیتهای زندگی در رویاهای ما شکل نمی گیرند پس همیشه باید خِرد ورزی راهنمای عاطفه و باور باشد ، نوشته یاسر بر عاطفه و احساس استوار است یقین دارم ایشان به خِرد ورزی در کنار احساس اعتقاد دارند منتهی در نوشته این احساس است که برجسته می نماید اما بابا تاکید دارد " بدور از هر گونه تعصب از روی عقلانیت و خرد ورزی برای خدمتگزاری به همنوع خویش از هیچ کوششی فروگذار ننماییم . در اینجا نه تنها ما مأموریتی را که بر دوش داشته ایم به انجام رسانیده ایم بلکه هدف کلی خلقت را نیز ادراک خواهیم کرد . در حقیقت این درک صحیح که ما بدان دست می بابیم اساس تفکر میلیونها تحلیل گر اجتماعی و اسلامی خواهد بود تا بر پایه آن مشکلات لاینحل اجتماعی نظیر ، آلودگی ، جرم ، روان پریشی ، خیانت ، جدایی و طلاق ، خیانت ، جنگ و جدال چه در دنیای مجازی و چه در دنیای حقیقی ، دنباله رویی افراد ، فقر و بدبختی را ریشه کن نمایند" تصور اینکه میتوان با نصیحت و ترسِ از عمل ناپسند ، از انجام و تکرار آن کاست در رویا میتواند قابل تصور باشد . من فکر می کنم باید مشکلات را آسیب شناسی نمود ، یعنی باید اتفاقات ریشه ای مورد کنکاش قرار داد سعی خواهم کرد در فرصتی دیگر بیشتر به این مهم بپردازم .
پاسخ مدير سايت:مسلم است که ريشه يابی مشکلات تنها راه حل است البته عشق و علاقه و خودشناسی و سفارش يکديگربه تفاهم و خوبی هم در جای خود اهميت دارد ولی اگر مشکل ريشه داشته باشد و ما بدون توجه به ريشه اش بخواهيم ظاهرش را پاک کنيم مشکل هربار سر برمی گشايد تا جايي که زوجين به اين نتيجه می رسند که ديگر زندگی نمودن با هم سودی ندارد و آنکه ميانجيگر است هم به اين نتيجه می رسد که نصيحت کردن برای اين دو نتيجه ای ندارد، غافل از اينکه آنها ريشه های مشکل را نيافته اند،فکر نکنيم آنهايي که زندگيشان به طلاق می رسد عشق و علاقه شان به هم کم بوده است، بلکه گاهی زوجينی که برای رسيدن به هم جان می داده اند به اين نقطه می رسند.«دوشنبه29مهر1392ساعت 5:43:39»
نام:فریدون«دوشنبه29مهر1392ساعت 6:12:26»
از آن زمان که دریچۀ علم (مدرسه) به روی دختران و صندوق جادویی (تلویزیون) به خانه ها راه یافت ، نور دانش و مشاهدۀ زندگی حانوادگی دیگران مرزهای بستۀ جامعه های کوچک را به جامعۀ بزرگتر و اندک زمانی است اینترنت و صفحات اجتماعی در دنیای مجازی آنها را با چامعۀ جهانی پیوند زده است . از همان زمان بود که کوردلان و دانش ستیزان بر طبل رسوایی و ایستا طلبان بر دُهِلِ عدول از سنتهای پدری کوبیدند ، روشنفکران و اصلاح طلبان غرق در شادیِ فرهنگِ وارداتی به امیدِ تغییرِ ساختار فرهنگی بدون هزینه دلخوش کردند ، واقعیتِ دردناکِ چالشهایِ فرهنگی ، جامعۀ روستایی و شهرهایِ کوچک را دچار بی هویتی کرد تا آنجا که از یکطرف گروههای رنگارنگِ دینی که داناترینشان از دین و مذهب چیزی نمی دانستند و از طرف دیگر نوجوانان و جوانانی که زندگی بر سیاقِ فرهنگِ قدیم بر نمی تافتند و ندانسته خود را عالِم دَهر دانستند شکل گرفت ، ناهنجاریها ازبَست نشینی در کنج مسجد تحت نام خروج از طرفی و روی آوردن به استفاده از افیونهای رنگارنگ از طرف دیگر جامعۀ متلاطمی بوجود آورد که به قول سنایی " دختران راهمه در جنگ و جدل بامادر – پسران را همه بدخواه پدر می بینم . ابرام بر راه طی شده و به دنبال دلایل صوری برای محکوم ساختن تاریخ تمدن بشری که با همۀ جعلیات و تحریفات منحنی رو به بالای آن غیر قابل انکار طریق گریزی برای برائت خود دانستیم و امروز رویای مدینه فاضله بدون عبرت گیری از راه طی شده در سر داریم و هیچگاه از خود نپرسیده ایم که : " آنان که از گذشته اندرز نمی گیرند محکوم به تکرار آن هستند" .
نام:BI NAM«دوشنبه29مهر1392ساعت 7:27:47»
آیه 7سوره آل عمران قانع کننده ترین کلام الهی مبنیی بررد تفسیر برآیات قران است اولا مفسرین اکثرا فضولانه به تفسیر میپردازند ومهم ترکه باصراحتی عجیب تذکر میدهد شخص مومن خودرا ازرجوع به تفسیر بی نیازمیداند وسخن خداوند راحجت بی غل وغش بردرستی نازل شده ازسوی او میداند سوره آلعمران تاکید الهی دربی نیازی قران به تفسیر واعلامیه ای علیه مداخلات مفسرین درایات قران است ضمنا میخواستم توجه دهم که این داستان های کودکانه چیست که از قول رسول خدا به روایت فرد مجعول وناشناسی بنام بخاری ومسلم غیرذالک می آورید که درروز قیامت میله گداخته درگوش این وان فرو میکنند ایا واقعا خود شما چنین احادیثی که هیچ ربطی به قران نداردباوردارید وباز هم توجه میدهم که قران نفرموده اطیع الله واطیع اقوال رسول همین مزخرفات بی پایه واساس است که یک جوان تحصیلکرده ازدین اسلام گریزان می شود مثل این که شما اشنایی درستی با قران ندارید مگر خداوند مکرر به رسول نفرموده که تو حق هیچ کونه دخالت درامورات مردم نداری وظیفه توابلاغ کلام الله است ولی این طور که شما می گویید رسو الله باید ازدستور وفرامین بخاری پیروی کند ند خدا کمی بادقت وبه دور ازتفسیرواحادیث یهود ساخت با قران برخورد نمایید
پاسخ مدير سايت:فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (43) بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44نحل)وظيفه پيامبر خدا(ص) ابلاغ و تبيين وحی است، و احاديث پاک رسول الله (ص) تبيين کننده آيات قرآنند.مجری آخرين نقشه يهود دانسته يا ندانسته شما هستيد، برنامه يهود برای از بين بردن اسلام همان برنامه ای بود که برای مسيحيت ريخت ، برنامه اش اين بود که ابتدا دين اسلام را با اضافه نمودن خرافات ناپاک کند آنگاه با استدلال به ناپاکيهايي که خود افزوده است آن را به آسانی از بين ببرد و باطل اعلام کند و برای اين کار در مقابل قرآن شکست خوردند اما رو به جعل احاديث آوردند زيرا به خوبی آگاه بودند که اگر احاديث را که مبين قرآنند نابود کنند ديگر قرآن را از عملی شدن خارج نموده اند و می توانند دينی مطابق ميل خود با تحريف الفاظ و معانی قرآن بسازند....اما علما دست آنها را خواندند و نقشه شان را بر باد دادند و علمايي همچون بخاری و مسلم قواعدی را که به علم مصطلح حديث معروف است پايه گذاری نمودند و علما احاديث صحيح را از جعليات جدا نمودند و امروز ما به آسانی می توانيم احاديث غير صحيح را تشخيص دهيم و آن نقشه آخر که نابودی تمام احاديث بود عملا از بين رفت، مطمئنا اگر شما دانسته قدم آخر آنها را تبليغ می کنيد سخت براشفته خواهيد شد زيرا ما نقشه های شما را بر باد داده و خواهيم داد وبايد منتظر حملات لفظی وبلاگهای همفکر شما باشيم همانگونه که قبلا هم شاهد اين رفتارها بوده ايم...«دوشنبه29مهر1392ساعت 11:53:46»
نام:فریدون«دوشنبه29مهر1392ساعت 13:2:30»
خلفان که تحصیلات عالیه حوزوی سپری کرده ، خطیب جمعه و سرپرستی وبلاک مدرسه دینی اهل سنت شهرستان بندرلنگه به عهده دارد با این وجود در بحثهای اجتماعی - فرهنگی باسعۀ صدر برخورد نموده و تلاش جدی دارد تا از نظرات دیگر خیر خواهان ، علی رغم اختلاف نظر در مسائل عقیدتی برای اصلاح جامعه بهره گیرد در حالیکه اندک دوستان و همشهریانی که تحصیلات دانشگاهی داشته و باید دربحثها خویشتن دار و اهل مدارا و مسامحه باشند تلاش دارند تا با شمشیرِ از رو بسته هر نقد و نظری که خلاف دیدگاهشان باشد طرد و تک صدایی را اشاعه دهند .
تنفرِ به حق مردم کشورهای جهان سوم به خاطر رنج بیشماری که از ستم خونبار حکومت کشورهای استثمارگر غرب متحمل شده اند متاسفانه در نزد خیلی از روشنفکرانِ محفلی ما جای خودرا به غرب ستیزی و حتی بدتر از آن غیر مسلمان ستیزی (انسان ستیزی) داده است . با شعار و گسترش نفرت ، نتیجه ای حاصل نمی شود ، واقعبینی و استفاده بهینه از دستاورد انقلاب فنی - تکنولوژی می تواند دستاورد بزرگی برای کشورهای در حال توسعه و غلبه بر عقب ماندگی داشته باشد .
یورگن تودن هوفر سیاستمدار حزب دموکرات مسیحی آلمان که بعدا خبرنگارِ مناطق جنگی در خاورمیانه بخصوص جهان عرب شد ، مجموعه گزارش و تحلیل پرمحتوایی در کتابی به نام " تو نباید بکشی ، رؤیای من از صلح " منتشر کرده است .
او مشاهداتش ایتگونه جمعبندی می کند: "ما (غربیها) از آغاز دوران استعمار هیچگاه در جهان اسلام از ارزشهای تمدن خود دفاع نکرده ایم ، بلکه همیشه از منافع خود دفاع کرده ایم " .
"همیشه، هرجا که آمریکا " علیه ترور " می جنگد یا از آن حمایت می کند، جنگ بر سر چیز دیگری است. در افغانستان جنگ برای تسلط بر منطقه ایست که از لحاظ ژئواستراتژیک در آسیا مرکزیت دارد، در عراق جنگ بر سر نفت است و چالش بر سر ایران که گویا معتاد به مواد اتمی است برای تسلط بر خاورمیانه . تقریبا همیشه هدف به کرسی نشاندن علائق امپریالیستی ایالات متحده آمریکاست" . در ارتباط با سیاست نو استعماری فرانسه و دخالت نظامی در کشورهای ا فریقایی می نویسد "کشور مالی در قاره آفریقا استثناء است. آنجا علائق پسا استعماری فرانسه برای دست یافتن به مواد خام تعیین کننده است. بویژه منابع اورانیوم در نیجر کشورهمسایه مالی . فرانسه برای تامین برق خود بشدت نیازمند اورانیوم است. اگر در مستعمره سابق فرانسه، موسوم به " آفریقای غربی " فقط شن یافت می شد، تروریست ها، توارگ ها و مالی ها می توانستند تا هر وقت که بخواهند بر سر و کله هم بکوبند پاریس هم اصلا دخالت نمی کرد"
وی معتقد است استقرار دموکراسی در خاورمیانه آخرین چیزی است که آمریکا و همدستانش در فکر آن هستند "دموکراسی در این کشورها برای آمریکا و همدستانش بسیار خطرناک است. چون هر چهار یا پنج سالی تامین نفت غرب سرنوشت نامشخصی پیدا می کرد. چون این احتمال وجود داشت که افرادی بر سر کار بیایند که ترجیح بدهند نفت عربی را برای خود نگه دارند و یا به چین بفروشند. غرب هیچگاه در پی استقرار دموکراسی های آزاد در جهان عرب نخواهد بود. چنین کاری با علائق امپریالیستی آن هماهنگ نیست" .
او که زمانی بخشی از سیاست حزب دموکرات مسیحی آلمان (حزب راست میانه) بود نیک می داند ، اگر در سالهای 1970 که نماینده جوان مجلس آلمان بود هنگام دیدار با ملک فیصل، پادشاه عربستان سعودی، از اصلاحات دموکراتیک سخن می گفت ، حزبش فورا تمام مقامات حزبی را از او می گرفت و به کنارش می نهاد. بعدها، پس از گذشت چند سال دریافت که غرب با تروریست هائی مبارزه می کند که خودش ساخته و پرورده است. بعنوان مثال، از دیدگاه او "طالبان و القاعده محصول مشترک سازمانهای اطلاعاتی عربستان ، پاکستان و آمریکا هستند" او عمل آمریکا که با هواپیماهای بی سرنشین به جنگ این گروه ها می رود " قتل با شیوه های مافیائی" می نامد و دخالت های به اصطلاح انسان دوستانه را نوعی " زرنگی خاص برای زیرپا گذاشتن مقررات دست و پا گیر جنگ" می داند.
او می گوید "در کشورهای دموکرات دیگر نمی توان جنگ را بدون توسل به مبالغه و دروغ پردازی برای مردم قابل قبول ساخت، " "دروغ برای غرب بهترین سلاح کشتار جمعی شده است."
پاسخ مدير سايت:البته با همه ی اين احوال ما نبايد راه صلح دوستی و ميانه روی و عدالت را کنار نهيم چنانکه خداوند عزوجل می فرمايد:"...وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى ...(8مائدة): مبادا دشمنی قومی باعث شود شما از راه عدالت منحرف شويد ، ميانه روی را پيشه کنيد که به تقوا نزديکتر است. " چيزی که متاسفانه بسياری از مسلمانان فراموش می کنند و هنگامی که مورد هجمه قرار می گيرند به مسلمانانی افراطی تبديل می شوند.«دوشنبه29مهر1392ساعت 13:30:59»
نام:فریدون«دوشنبه29مهر1392ساعت 19:25:27»
بینام خطاب به خلفان می نویسد : به خدا کمی بادقت وبه دور ازتفسیرواحادیث یهود ساخت با قران برخورد نمایید
بازهم بینام شعار تک صدایی خود را بلند کرده و هرچه به نظرش درست می آید فصل الخطاب بحث دانسته ، در شهریور و یا مهرماه سال 1387 کودی تلخو مطلبی نوشته بود تحت عنوان " جهت آشنایی"
« پس اینک از چه بگویم ؛ هنگامی که تقریباً بر هیچ نقل و روایتی دربارۀ دو قرن اولیۀ اسلام اعتماد نیست و اوراق تاریخ صدر اسلام ، لااقل 250 سال پس از حوادث آن مکتوب و منظم شده است ؟! ... و "آیا آن جنگ های طولانی و فرسایشی خزرها با لشکریان اسلام و نیز همزمانی حملۀ بزرگ آنها با حملۀ بزرگ پوآتیه در غرب را که هر دو در یک زمان و به سال 114 هجری انجام شده ؛ زائیدۀ تصادف روزگار بدانیم و یا حاصل تصمیم به دفاع مشترک کلیسا و کنیسه ؟ ..."
من همان زمن از ایشان پرسیده بودم : اگر " تقریباً بر هیچ نقل و روایتی دربارۀ دو قرن اولیۀ اسلام اعتماد نیست " و " لااقل 250 سال پس از حوادث آن مکتوب و منظم شده است " چگونه است که تاریخ نویس ما استناد به سال 114 هجری نموده است . و پیگیری این 250 سال که برای مسلمانان اهمیت ویژه ای دارد چگونه عملی است ؟ اگر به برداشتهای محققین با اعتقادات خاص استناد کنیم تردیدی نیست که همین خواهد بود که الان و جود دارد .
ایشان جواب دادند : " شما هم ظاهرا خود را براي اجراي دستور شوراي جهاني يهود كه همان سكوت سراسري در مقابل داده هاي جديد است،آماده مي كنيد؟پس حلقه به گوش باش آن يهودان را . و اضافه کرده اند : و اما جهت اطلاعتان اشاره به سال 114 هجري با اسناد ديداري قابل پيگيري است اما جنگهاي قادسيه و جلولاء و نهاوند فقط در كتابهاي يهود نوشته قابل مطالعه است.
من از ایشان پرسیدم : آنچه من می گویم این است که اگر شورای جهانی یهود تحریف در کتابهای تاریخی که از بیش از هزار سال قبل تاکنون نوشته شده است به عمل آورده چه تضمینی هست که نویسنده مورد نظر شما تحت تاثیر اشکال جدید این شورای همه فن حریف قرار نگرفته باشد ؟ چون اگر ما یک رشد داشته ایم آنها صد ، اگر قرار است هرکدام از ما که نظریه ای را نپذیریم همدیگر را متهم به دست بسته و حلقه به گوش بودن این و آن بدانیم دیگر چیزی به عنوان استقلال فکری معنی پیدا نمی کند . اینکه شما میگویید " و اما جهت اطلاعتان اشاره به سال 114 هجري با اسناد ديداري قابل پيگيري است اما جنگهاي قادسيه و جلولاء و نهاوند فقط در كتابهاي يهود نوشته قابل مطالعه است. " من و احتمالا بخش زیادی از خوانندگان قانع نخواهد ساخت ، چون در این نوشته همان دخالت دادن تمایل و اغراض شخصی در بیان وقایع تاریخی است .
بینام عزیز من نه به صورتی که شما مطرح می کنید ، معتقدم بخشی از حدیث نبوی حتی حدیث اربعین که متفق علیه بر آن تاکید دارند ممکن است با عقل سازگاری نداشته باشد و لذا احتمال جعلی بودن آن زیاد است از آنجمله حدیث چهارم . هم چنین چند سال قبل نوشته ای از فردی به اسم زکریا عطری در سایت سلطان العلماء مطالعه کردم ایشان در مورد حدیث افک نوشته بود ، داستان دروغین : "می گویند روزی که ابراهیم فرزند 18 ماهه رسول خدا از ماریه قبطیه از دنیا رفت ، پیغمبر خدا بسیار ناراحت و اندوهگین شد ، شخصی گفت : ای رسول خدا چرا اینقدر ناراحتی ، ابراهیم که از تو نبود ؛ ابراهیم از جریح قبطی بود . پیامبر خدا خشمگین شد و حضرت علی (ع ) را فرستاد که آن شخص را بکشد ؛ او با دیدن حضرت علی (ع ) پا به فرار گذاشت اما در حین فرار از درختی بالا رفت که حضرت علی (ع ) متوجه شد او اصلا آلت تناسلی ندارد ، از کشتنش منصرف شد و نزد رسول خدا برگشت ، اینجا بود که آیات سوره نور نازل شد ." اینگونه روایات اولا نمی تواند سندیت داشته باشد بدتر ار آن آوردنش توط یک مدرس دینی کاملا نابخردانه است ولی این دلیل نمی شود که ما نقل کننده را عامل شورای جهانی یهود بدانیم .
من با این نوشته خلفان هم نظر هستم که دیدگاه مورد نظر شما خاکریز اول اسلام را هدف قرار داده ،
بهوش باشید اگر قبول کردید که تمام روایتهای صدر اسلام از زبان پیغمبر اسلام و یا یاران نزدیکش ، علی رغم وجود هزاران سند باطل دربین آنها سندیت ندارد و باطل است به دنبال آن ، راهی جز پذیرفتن اینکه قران هم بخشی از همان اوراق است نخواهی داشت . و اگر توطئه اسلام ستیزان مبنا قراردهیم شما قدم اول برای بازکردن راه آنها برداشته اید .
سوالهای قبلی (سال1387) که بی جواب گذاشتید . دو سوال دیگر دارم و آن اینکه منظور از اوراق تاریخ صدر اسلام چیست ؟
و وقتی قران به صراجت بیان میکند " مژده دهید به آن دسته از بندگان من که حرفها را می شنوند و از بهترینها تبعیت می کنند چیست ؟
پاسخ مدير سايت:نوشته های اين گروه پريشانی بسياری دارد، بدون دليل قانع کننده ای هر چيزی را مردود می دانند،تفسير قرآن را کاملا رد می کنند در حالی که خود تفاسیر بدون اصول و ضوابط و مطابق هوسشان را ارائه می دهند، اصلا ظرفيت گفتگو و بحث ندارند و همين که در بحث کم بياورند بد و بيراه می گويند، قرآن را جلو خود علم می کنند درحالی که نظرياتشان با قرآن زمين تا آسمان فاصله دارد و مسيری که می پيمايند دورنمايي غير از تکذيب قرآن ندارد....در مورد نقل قولی که از سايت سلطان العلماء نموديد متعجب شدم، بنده که مديريت آن سايت به عهده دارم تابحال همچون خرافاتی در آن سايت مشاهده ننموده ام و ثانيا آقای زکريا عطری هرگز جزء مدرسين مجتمع نبوده اند، اگر در سايت هست لطف بفرماييد آدرس صفحه اش را بدهيد خوشحال می شويم اگر باعث رفع اشتباهات احتمالی در آنجا شويد.البته حدود دوسال قبل نزديک به دو ماه با حکرهايي درگير بوديم که سايت را حک نموده و خرافات و فحش در آن می نوشتند که با برنامه نويسی مجدد و بالا بردن سطح امنيت آن سايت از شرشان خلاص شديم.«دوشنبه29مهر1392ساعت 22:15:56»
نام:مریم«سه شنبه30مهر1392ساعت 0:49:9»
با سلام
من بانوبی با نام مستعار مریم که فکر میکنم اولین و شاید تنها زنی باشم که در این بحث شرکت میکنم و اظهار نظر میدارم .
برادر خلفان شما در چند پست قبل چنین نوشته بودید (عن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:« إذا دعا الرجل امرأته إلى فراشه فلم تأته فبات غضبان عليها لعنتها الملائكة حتى تصبح» متفقٌ عليه.
ابوهريره رضی الله عنه از پيامبر خدا (ص) نقل نموده که فرمود: « هرگاه مردی دعوت به همبستری نمايد اما همسرش نسبت به او بی توجهی نمايد و نزدش نيايد و مرد با ناراحتی بخوابد ، فرشتگان تا صبح آن زن را لعن و نفرين می نمايند.» ) اکنون سؤال اینجاست اگر زنی طالب همبستری با همسر خود بشود و همسر وی از همبستری با او امتناع نماید ، تکلیف چگونه خواهد بود و آیا در این خصوص روایتی هم داریم که مرد به علت اجابت ننمودن دعوت همسر به همبستری مورد خشم و یا غضب خدا باشد ؟ و نمی توان گفت اگر از سوی دیگر به این روایت نگاه کنیم مرد سالاری را در پشت این روایت پنهان ببینیم .
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.از مشارکت شما در بحث خوشحال شديم.
خواهر گرامی در همان پست اين آيه هم نوشته بودم «لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (226بقره)
برای مردانی که با خود پيمان می بندند که با زنانشان همبستر نشوند ، چهار ماه فرصت داده می شود، اگر از اين کار خود دست کشيدند پس خداوند بخشنده و مهربان است.»
که آخر آيه که غفور ذکر شده خود دال بر گنهکار بودن مردی است که ازنزديکی با همسرش سرباز زند.اکنون از زاويه ای ديگر هم می توان سوال کرد:اگر مردی طالب همبستری با همسر خود بشود و همسر وی از همبستری با او امتناع نماید ، تکلیف چگونه خواهد بود و آیا در این خصوص آيه ای هم داریم که زن به علت اجابت ننمودن دعوت همسر به همبستری مورد گنهکار باشد ؟ و نمی توان گفت اگر از سوی دیگر به این آيه نگاه کنیم زن سالاری را در پشت این آيه پنهان ببینیم ؟
جواب هردوسوال شما و من تا جايي که اطلاع دارم منفی است!
اما اگر راه امثال بينام را نگيريم و سخن خدا و رسول را هردو قبول داشته باشيم توازن در مسئله برقرار می شود و هردو سوال پاسخ می يابد.«سه شنبه30مهر1392ساعت 6:12:1»
نام:یاسر«سه شنبه30مهر1392ساعت 9:18:4»
باسلام بر فریدون
( نوشته یاسر بر عاطفه و احساس استوار است یقین دارم ایشان به خِرد ورزی در کنار احساس اعتقاد دارند منتهی در نوشته این احساس است که برجسته می نماید ) آری در نوشته های من احساس برجسته می نمایاند اما به خرد و خرد ورزی ، تعقل و عقلانیت ایمان کامل دارم زیرا قرآن کریم نیز خطاب به انسان ( به لفظ يَا بَنِي آدَمَ و یا يَا أَيُّهَا النَّاسُ ) خطاب به همه ی مردم و انسانها ، به عقلانیت و از روی تعقل و خرد و خردورزی سفارش نموده که خلفان عزیز میتواند بیشتر از من توضیح دهد . اما اینرا بایستی بدانیم که انسان همواره سعی دارد به هر مسأله ای از دریچه ی حس بنگرد ، زیرا مطمئن ترین علوم اورا همین معلومات حسی تشکیل می دهد و به همین جهت ، در میان مسائل مختلف ، آنهایی که دلائل حسی بیشتری دارند ، سهم زیادتری از اطمینان انسانی را به خود جلب می نمایند . روی همین جهت است که امروزه هزاران آزمایشگاه در سراسر جهان ، برای تحقیق در یاره ی مسائل گوناگون علوم با هزینه های سنگینی تأسیس شده و دانشمندان با کنجکاوی خاصی در این آزمایشگاهها مشغول می باشند . ولی آیا می شود مسائل اجتماعی را هم آزمایش کرد و روی تجربیات گوناگون در باره ی آنها قضاوت نمود ؟ مثلا ً می توانیم نتیجه ای که از اختلاف و پراگندگی دامنگیر خانواده و یا یک ملت میشود ، بیازماییم ؟ آیا میتوانیم سر انجام کار استعما گران و یا فاصله طبقاتی و تبعیضات نا روا و طلاق ویا آسیبهای اجتماعی در آزمایشگاهها بررسی نمود ؟ متأسفانه جواب منفی است . چیزی که این نقیصه را تا حدود زیادی جبران میکند تجربه و تاریخ گذشتگان است که چگونگی زندگی انسانها را طی هزاران سال در روی کره زمین تشریح می کند . و میتوانیم بگوییم تاریخ ، آزمایشگاه بزرگ زندگی است و به کمک آن می توان انواع مسائل اجتماعی را ارزیابی نمود . و این نمیتوان مگر از زاویه و دریچه ی حسی به آن نگاه کرد و سپس از روی عقلانیت و خرد نتیجه گیری نمود و به همین لحاظ در قرآن کریم از تاریخ به عنوان عبرت به ما پیام جاودانه دارد . سرنوشت اقوام مختلف ، پادشاهان ، فرمان روایان و ادیان بسیاری در قرآن مجید ذکر شده تا ما بتوانیم اجتماعمان ، فرهنگمان ، اخلاقمان و راه ورسم زندگیمان بر اساس قرآن که هدایتگر انسانها میباشد بنا نهیم . وتا بعد
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.آيات مربوط به اهميت تعقل آنقدر زياد است که نياز به ذکر نمودن بنده نيست و بحثی بر لزوم آن نيست ولی در مورد تاريخ بايد دقت کنيم که علاوه بر عبرت و نکات مثبت بسياری که داردو شما اشاره فرموديد، بارهای منفي هم دارد و مبادا خود را مشغول مسئله ای تاريخی کنيم که هيچ نفعی برای ما ندارد به عنوان مثال خداوند در سوره کهف آيه 22 به مجادله بيهوده اهل کتاب با هم در مورد تعداد اصحاب کهف اشاره می کند در صورتی که تعداد اصحاب کهف هر عددی که باشد هيچ نفع و ضرری برای زندگی دنيا و آخرت ما ندارند و در آخر آيه به ما ياداوری می کند که در اينگونه موارد به بحث و جستجو نپردازيم که حتی اگر به نتيجه ای هم برسيم هيچ سودی برايمان ندارد و چيزی جز اتلاف وقت انجام نداده ايم.«سه شنبه30مهر1392ساعت 10:54:56»
نام:خلفان«سه شنبه30مهر1392ساعت 11:28:33»
با عرض معذرت از جناب فريدون: داستانی که از سايت سلطان العلماء ذکر نموديد پيدا نمودم .بله قبلا اين مقاله را در سايت قرار داده بوديم اما دقيقا قبل از بيان اين داستان دروغين در مقاله نويسنده محترم ذکر نموده بودند :"داستان دروغين:" و وقتی شما کاملا واضح ذکر می نمايي که چيزی دروغ است ديگر بيان آن برای شناخت مخاطبين اشکالی ندارد.برای مشاهده اين مقاله می توانيد به آدرس : http://www.aftabir.com/articles/view/religion/moral/c7c1213616513_accuse_p1.php/%D8%AA%D9%87%D9%85%D8%AA
مراجعه فرماييد چون فعلا در سايت سلطان العلماء موجود نيست.
در مورد حديث چهارم اربعين هم فعلا بحثی نمی نمايم تا از موضوع خارج نشويم.ان شاء الله اگر خداوند عمری بدهد در آينده خواهيم پرداخت.
نام:فریدون«چهارشنبه1آبان1392ساعت 19:4:46»
مریم اشاره دارد " اگر از سوی دیگر به این روایت نگاه کنیم مرد سالاری را در پشت این روایت پنهان ببینیم ." در حالیکه مریم وجود روایت به زیر سوال برده ،خلفان با آیه قرآن پاسخ داده و نوشته " اگر از سوی دیگر به این آيه نگاه کنیم زن سالاری را در پشت این آيه پنهان ببینیم ؟"
به یقین می گویم که علی رغم برداشت ظاهری پاسخ ، یعنی شما در آیه قرآن تشکیک می کنی ؟ و این در جوامع دینمدار یعنی خاموش. منظور خلفان این نبوده است . امیدوارم مریم همینطور که خودشان گفته اند " من بانوبی با نام مستعار مریم که فکر میکنم اولین و شاید تنها زنی باشم که در این بحث شرکت میکنم و اظهار نظر میدارم" حضور یک خانم در این مجادله و مباحثه باشد .
مریم عزیز مردسالاری اندیشه ای کهنه ، مقاوم و دیرپاست ، کهن فرهنگ است که به عادت و خصلت تبدیل شده . بخش زیادی از آن ، من ، خلفان و بسیاری از نظر دهندگان آنچه خود مورد نقد قرارداده و نکوهش می کنیم روزانه برخلاف ادعایمان در خانه ناروا تکرار می کنیم . نه جامعه نسوان و نه مردان نباید انتظار داشته باشیم که این خصلتها با چند نوشته ، بر آن خط قرمز حداقل توسط مدعیان گریبان چاک کرده نو اندیشی کشیده و در پستوی اندیشه دفن و دیگر تکرار نشود . بگذاریم مسائلی که حل آن در گرو آگاهی اجتماعی و گذر زمان همراه با تغییرات فرهنگِ جامعه است بدون هزینه کردن از باورها به نتیجه مطلوب برسد .
پاسخ مدير سايت:حساسيت بيش از حد نسبت به الفاظ چيز جالبی نيست در حالی که بريک معنا و مفهوم متفق هستيم،بارها و بارها گفته ايم که از نظر فضيلت هيچ برتری بين انسانها به خاطر مرد و زن بودنشان نيست،زيرا هيچ فضيلتی بر آنچه از اختيار انسانها خارج است مترتب نمی شود ، منتها اصلاح عادات و خصلتها همانگونه که فرموديد زمانبر است ولی آنچه صحيح است آنقدر بايد بگوييم و تکرار کنيم تا بلاخره روزی به عادت و خصلت جامعه ما تبديل شود.«چهارشنبه1آبان1392ساعت 22:35:8»
نام:فریدون«چهارشنبه1آبان1392ساعت 19:13:1»
با درودی بی پایان به همۀ دوستان و یاسر عزیز
خلفان اشاره بجا در مورد جدلهای بیهوده در ار تباط با تفسیر و یا کنکاش وقایع اختلاف بر انگیز تاریخی که نتیجه محتوم آن به دشمنی و تضاد فکری غیر سازنده بین افراد جامعه دامن می زند نموده است ، اما آنچه مراد از عبرت گیری ازتاریخ می نامیم همانا صحبتهای محبت آمیز بین انسانها که بر استقامت و پایداری برای جامعه ای بهتر و بر مودت و گذشت به خاطر ساختن فرهنگی بهتر می باشد . و اما یاسر عزیز فکر می کنم با من هم عقیده باشی که اگر بخواهیم خِرد را تابع احساس کنیم به سختی می توانیم هوشمندانه تصمیم بگیریم چون عاطفه تا بیکران وجود ما پر می کشد و راه را بر تعقل خواهد بست .
نام:فریدون«پنجشنبه2آبان1392ساعت 7:27:2»
باری من در سال 1387 با نوشتۀ زکریا عطری برخورد کردم همان زمان مطلبی نوشتم ولی ارسال نکردم چون اعتقاد دارم جواب هجو گویان خاموشی است ، با شما هم عقیده ام که وقتی قید دروغ بودن یک موضوع آورده می شود دیگر نقل آن یلا اشکال است ولی خالی از ضرر نیست ، به نظریاتی باید اهمیت داده و پاسخ داد که ارزش فکر کردن داشته باشد در غیر اینصورت می تواند ضمن گرفتن وقتِ ما ، تردیدی در اذهان ایجاد کند که به گفتۀ قدما " تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها " آنها به درستی می گفتند " جواب ابلهان خاموشی ست " بخش زیادی از حرفها و ضرب المثلهای قدیم حکیمانه بوده است . انتقاد من به زکریا عطری این نیست که او جاعل است ولی درج روایت دروغی که بیشتر هجونامه است نشان از برخوردی احساسگرایانه دارد . منتظرم تا ببینم در مورد حدیث چهارم از اربعین حدیث نبوی چه اظهار نظری خواهی نمود .
پاسخ مدير سايت:البته بنده هم با ذکر جعليات در وبسايتها هرچند با ذکر جعلي بودن آن باشد چندان موافق نيستم، حيف است وقت مردم به خاطر خواندن اينها گرفته شود،مانند يکي از دوستان که حديثي جعلي با ذکر جعلي بودنش برايم پيامک نموده بود به او گفتم اگر به جاي هزينه نمودن براي اين يک چيز صحيح فرستاده بودي بهتر نبود؟ولي در حدي که مردم بفهمند که در متون ديني هم دروغهايي وارد شده است و به هر کتاب ديني با نگاه تقدس و تعصب نگاه نکنند خوب است که اگر متوجه اين امر نشوند به راحتي در دام افکاري همچون افکار رد کنندگان کل آثار گذشتگان مي افتند.
حديث چهارم اربعين بحث اعتقادي مبسوطي دارد و در قسمت نظرات ، بنده بحثش را باز نمي کنم، ان شاء الله مباحث طلاق تاحدودي جمعبندي شود بعدا به آن خواهيم پرداخت.«پنجشنبه2آبان1392ساعت 11:10:22»
نام:مریم«پنجشنبه2آبان1392ساعت 9:22:22»
السلام علیکم
تشکر میکنم از برادر خلفان که پاسخ را اعلام فرمودند . در پاسخ فریدون بایستی بگویم من ایمان کامل به آیات قرآن دارم و هیچگونه شکی در دل ندارم و میدانم که خداوند برای زنان کرامت خاصی بخشیده و هیچ تفاوتی با مردها ندارند تنها تفاوت اندکی در فیزیک بدنی شاید داشته باشند اما سئوال من برای آگاهی بیشتر بود و نیز اینکه من واقعاً همانطوریکه که نوشته بودم بانویی هستم که در این صفحه حضور دارم . بگذار این بحث بماند تا برادر خلفان پستی در این مبحث تخصیص دهد . و اما ، در بحث طلاق بایستی این نکات را نیز از نظر دور نداریم . الف _ یکی از مهمترین خواسته یک زن از همسر خود ، عشق ، علاقه ، محبت و توجه به خود میباشد . ب _ متأسفانه بعضی از شوهران خوشبختی همسر خود را در مادیات خلاصه میکنند . غافل از اینکه همسر آن مرد به توجه نمودن و محبت وی نسبت به خود بیشتر نیاز دارد تا تأمین نیاز های مالی خانواده . ج _ درد ناکترین مسئله برای یک زن عدم توجه همسرش و التفات به زنهای دیگر میباشد که برای زن بسیار در دناک و رنج آور میباشد و احساسات ظریف زنانه او را دچار تشنج و جریحه دار میگرداند . د _ این موضوعات باعث سردی روابط بین زوجین شده و آرام آرام باعث جدایی و نهایتاً منجر به طلاق خواهد شد . در آخر اگر زن و شوهری عاشقانه همدیگر را دوست داشته باشند دخالت دیگران در زتدگی آنان نمیتواند کارساز باشد .
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.از همراهی شما در اين مباحث متشکرم.نکات جالب توجهی را مطرح نموديد که در واقع بيشتر اوقات خطوط آتی سير مطالب وبلاگ را شما صاحب نظران ترسيم می نماييد.با تشکر.«پنجشنبه2آبان1392ساعت 11:37:7»
نام:زعفرون«پنجشنبه2آبان1392ساعت 13:27:30»
با سلام
از اینکه به مسایل و مشکلات روز جامعه می پردازین متشکرم و نکته ی فوق العاده ظریف اینکه بتونیم همراه با گفته هامون کلام خدا رو زکر کنیم جای تحسین داره متاسفانه نظرات انقدر طولانی و پرمحتواست که در حال حاضر وقت خوندن و تجزیه و تحلیلش رو ندارم فقط اومدم تشکر کنم از موضوع های به روزی که وقت گذاشتن برای نقد و بررسیش و به نظرم از واجبات هست اونم در زمانی که انقدر مساله ی طلاق تو جامعه ی کوچک ما شدت گرفته امیدوارم با بیان راهکارهای مفید و معرفی کتابهای روش درست زندگی کمک حال خیلی از همشهریانمون بشید من در اینجا یک کتاب خیلی خوب و علمی و به روز رو معرفی می کنم که در مورد تفاوت های مرد و زن نوشته و باعث میشه که از این دو گونه ی متفاوت ولی در یک جهان بیشتر آگاهی پیدا کنیم و با مسایل و اختلاف سلیقه هایی که داریم پی ببریم و نکته ی مهم این کتاب اینه که ساختار وجودی روحی و روانی زن و مرد از ابتدا متفاوت خلق شده که خیلیا از این نکته غافل شدند و تمام مشکلات از این سرچشمه می گیره
نام کتاب :چرا زن مردها گوش نمی دهند ؟و زن ها نمی توانند نقشه ها را بخوانند؟
نوشته: باربارا و آلن پیز
مترجم:سمیه موحدی
چاپ اول سال 1391
چاپ:گنج معرفت
راستی این صفحه ی نظرات پشت زمینش خیلی طرحش پررنگه نمیشه متنو درست خوند اگه میشه تغییرش بدید ممنونم .
در ضمن با موضوع عید قربان=قربانی کردن دل به روزم.
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.متشکر از همراهی شما.ان شاء الله اگر به کتاب دسترسی پيدا کرديم توجه خواهيم نمود.«پنجشنبه2آبان1392ساعت 16:14:41»
نام:فریدون«پنجشنبه2آبان1392ساعت 19:41:34»
چرا دیگران در امور خصوصی همدیگر (چهره به چهره و یا پشت سر) دخالت می کنند ؟ در جامعۀ ما جدا از افراد خاموش که راه خود درپیش می گیرند یقیه به دو دسته تقسیم میشوند ، خیرخواهان و بدخواهان . خیرخواهان تلاش می کنند تا در حد توان خود کارها رَتق و فَتق بشود منتهی تعدادی از آنها به علت ناآگاهی بخصوص در شکل برخورد با مسائل خصوصی بین زوجین ممکن است نیت خیرشان به مشکل جدی برای زن و مرد تبدیل شود بدخواهان که یا در لباس دوست و یا با تبری دردست تیشه به هر ریشه ای می زنند ، اما دیگران را هم مقصر اصلی دانستن گناهی است نابخشودنی چرا که در همه حال خود ما هستیم که با ندانم کاریهای خود به دیگران فرصت دخالت در امور شخصی و بخصوص حریم خانواده می دهیم .
واژه زندگی خصوصی را زیاد به کار می بریم ، به کدام بخش از زندگی می توان گفت خصوصی ؟ من فکر می کنم جدا از افراد شرور که معتاد به سَرَک کشیدن در زندگی دیگران هستند و اصولا در محله و شهر شناخته شده ، مشکل جدی تر عدم رعایت حریم زندگی خصوصی توسط خود افراد هست که تَرَک بَر می دارد و یا شکسته می شود ، اندک کسانس هستند که زندگی خصوصی خود را از روی پُر جرفی و یا خود بزرگ بینی برای دیگران نعریف می کنند و مسائل خصوصیشان نُقل محافل می گردد ، آنچه مراد بحث این پُست است بخش خاصی از زندگی خصوصی است . دخالت دیگران ریشه ها و پیامدهایی دارد ، امروزه مسائل حل نشده دیگر هست که علت اصلی دخالت دیگران و اهمیت آن بیشتر و پیش درامد این بحث خواهد بود و نیاز به بَررسی و کنکاش دارد سعی می کنم تا در فرصت پیشرو به این مسائل بپردازم به امید اینکه حضور فعال دوستان بخصوص مریم خانم و زعفرون و احتمالا خانمهای دیگر همه جانبه نقد شود .
پاسخ مدير سايت:به مطلب بسيار مهمی اشاره نموديد:شکستن حريم خصوصی توسط خود شخص. حتی می توان گفت مهمتر از شکسته شدن توسط ديگران است،وقتی زوجين آگاهی کافی نداشته باشند وحريم خانواده خود را حفظ نکنند و هر مسئله ای که مربوط به خودشان است نزد ديگران بازگو کنند خطرش برای خانواده شان بسيار بزرگتر است،چه بسيار ديده می شود که زوجين کوچکترين مشکلی که پيش می آيد نزد ديگران بازگو می کنند و در مقابل هم يارگيری می نمايند در صورتی که زن و شوهر به تعبير قرآن بايد همانند لباس و بدن باشند و آنچنان همديگر را بپوشانند و به همديگر نزديک باشند که اجازه ندهند چيزی بين آنها قرار گيرد و از احوال فيما بين آنها آگاه گردد.«پنجشنبه2آبان1392ساعت 23:51:59»
نام:BI NAM«شنبه4آبان1392ساعت 22:25:28»
سلام برفریدون عزیز نوشه بودی سرعتت ازجت هم بیشتر است من باب مزاح میگویم سرعت بدورخود چرخیدن شماهم ازفرفره کمتر نیست من که جوان هستم جای خوددارد نوشته اید که به دنبال کشف حقایق تاریخی نیستید درصورتیکه برای حل مشکلات درجامعه راهی نیست جز اینکه علت هارا پیدا کنید مثلا برای رفع مشکل بیکاری آیا نباید سوابق ورفتار غلطی که درمسایل گوناگون گذشته حاکم بوده مورد بررسی قرار داد آیا گاندی بدون درنظر گرفتن تجاوزات چند قرنه انگلیس کارش را شروع کرد یا مثلا هوشیمینه رهبر اتقلاب مردم ویتنام و ماؤ یا حتی مارکس بدون بهره گرفتن ازتاریخ توانستند اوضاع اجتماعی را تغییردهند البته نمی دانم شما تاچه حد با این شخصیت ها آشنایی دارید چون شما ظاهرا به دنبال شعر وشاعری هستی و علاقه تان به فلسفه و ادبیات است واحتمالا مطالعه شما بیشتر درزمینه شخصیت های ادبی وفلسفی می باشد ولی نمیشود شعر وفلسفه وعشق برای حل انواع گرفتاریهای مورد استفاده قرارداد چون همه می دانیم که شعر ترواشات ذهنی کسانی است که خود ازذهنی علیل وعقب افتاده وبی مایه برخوردارند نه ازذهن وفکری مترقی وپویا و اشعارشان حتی بدردخودشان هم نمی خورد وتولید آن اشعاری که گروهی را سرمست میکند کار دشواری نیست خصوصا که گنجینه ی ادبیات فارسی را خاخام ها و کشیشان ساخته اند سراینده ی دیوان حافظ یک مسیحی ست چنان که می توان به راحتی یهودی بودن مولانا را از درون دیوان اش بیرون کشید وهدف ازرواج دادن اینگونه اشعار گسترش بی غیرتی درمیان مردم بوده است اگر به قرآن بازگردید، چند مطلب در باب تعیین تکلیف با شعر روشن می شود. اول این که بدون بحث و جدل می فهمیم که قوم عرب شعر را می شناخته و آن را نه موجب افتخار که سراینده آن را در ردیف دیوانه قرار می داده و بارها پیامبر اسلام را با برداشت منفی شاعر و ساحر و دیوانه خوانده است. جالب این که خداوند در ایات قرآن اتهام شاعری پیامبر را رد می کند. بدین ترتیب شعر و شاعری نزد قرآن و کافران و مومنان مذموم بوده و عرب به سرودن آن مفتخر نبوده است. امروزه شعر زیربنای مکتوبات و تالیفاتی است که یهودیان لج بازانه و به عنوان فصل مهمی از گفتارهای اجتماعی و علی رغم نظر قرآن، برای سرزمین های اسلامی دیوان های متعدد تدارک دیده اند اما شما تأکید کرده اید که کاری به می وساغرشان نداریدو طرح نوشان را می پسندید آدم میتواند درهرفرصت ممکن خودش رابه هرنحو ممکن نصیحت کند حافظ وسعدی ومولانا لازم نیست و طرح نوی که بنام شاعران ساختگی ارائه داده اند درواقع چیزی نیست جز همان مدرنیته که بوسیله نوکران استعمار ازقبیل رضا شاه واتا تورک وگله های دیگرشان در جوامع اسلامی با کشف حجاب وموسیقی ومراکز فساد شروع شد زیرا اربابابان جهان میدانستند که همین سنتها و اعتقادات مسلمانان است که آنهارا بزانو درخواهد آورد به مبارزه مردم افغانستان درهمین یکی دو قرن اخیرتوجه کنید خوشبختانه مردم منطقه خیلی زود متوجه دسیسه آنان شدند وبقول شما آن طرح نوو مدرنیته را چنان محکم بر مغز طراحان ونوکرانشان کوبیدند که بعد ازگذشت چندین دهه هنوزگیجی ازسرشان نپریده و هذیان مگویند شاید شما گمان میکنی سازندگان موبایل رادیو ویا موشک بمب و کشتی جنگی برای خدمت به مردم منطقه تولید کرده اند واین سؤال شما ازافغانی که اگررادیو لازم بود درصدر اسلام انرا می ساختند سؤالی ساده انگارانه بوده است آقای فریدون،درصورتیکه کهن تر از تمدن بین النهرین و به طور کلی شرق میانه نداریم. این جا گهواره ی تمدن بشری و حد اقل چهار هزار سال قدیمی تر از تمدن آمریکای مرکزی و خاور دور است 3تا ازپیامبران بزرگ ازبین همین مردم برخاسته اند نه ازبین واکینگهای وحشی ضمنا نوشته ای برداشت شما ازدین بابرداشت من فرق میکند چنین چیزی ممکن نیست برداشت شما باید تفسیرگونه باشد والا وقتی قرآن میفرماید سود حرام است چطور میشود هرکسی بنابه فکر وعقیده خود برداشت های متفاوتی کند میدانیم که سود ستون فقرات نظام چپاولگر سرمایه داری است نظام سوسیالیستی بنحوی همین را میگوید واما اگر قرآن شعر وشاعری دنباله روی ازگمراهان میداند بازهم به عینه شاهد هستیم که موسیقی های هوسناک وگمراه کننده که دررسانه ها به نمایش میگذارند پایه واساسش شعر است که قرآن میگوید الشعرا یتبعهم الغاوون وقتی شاعرانی مانند سعدی وفردوسی وحافظ قلابی هستند پس اینگونه اشعاراصولا به درد نمی خورند زیرا دریک پروسه شیطانی وبرای دورکردن مسلمانان ازقرآن وسنتها تهیه وتنظیم شده است دراشعار حافظ شما به کلمه هایی مانند هند بنگال قند وعکس مواجهید که خودحکایتی از نوبودن آن است زیرقند وعکس تولیدات صنعتی هستند هند هم تا پیش ازفطوحات دریایی قابل شناسایی نبوده چنان که در کتاب خانه ی کنگره ی آمریکا یازده هزار عنوان کتاب و مقاله و غالبا در رد همه چیز شکسپیر موجود است و تاکنون نیز هیچ کس، مانند بنگی های حافظ شناس ما، در مقابله با نظریه ی غیر ممکن بودن حضور تاریخی آن شاعرک مهمل سرا، به جوش نیامده است. بنا براین بازهم تأکید میکنم اگر میخواهیم برای طبقه زحمتکش وبیکارجامعه کاری بکنیم باید قبل ازهرچیز خودرا ازاوهام وخیال رها سازیم وبلاگی روزنامه ای ویا انجمنی وکاملا بصورت علنی ونه جدا ازبدنه جامعه ودرفضای مجازی وناشناس که بابپشتوانه آیات هدایت آمیز وروشن قرآن که خود بهترین راه حل علوم انسانی را ارئه میدهد دایرکرد وآنهارا ازیک مسیر کاملا منطقی وبشکلی صحیح که با اعتقادات شان همخوان باشد راهنمایی کنیم مثلا راه حل اعتیاد فوتبال نیست چه بسا که عوارض اختلاف انگیز آن درجامعه بدتر ازموادمخدر است مسلم است که یک توپ گرد وکوچک ازدهان دروازه بزرگ بلاخره عبور خواهد کرد وکافی است سواستفاده واختلافات درجامعه به اصطلاح ورزشی وحتی مشکلاتی که دررابطه با همین فوتبال جوانان ونوجوانان برای خانواده ها بوجود امده است بررسی کنید فریدون عزیز گلادیاتور بازی عهد رومن ها وخرید وفروش انسان را اسمش نهاده ایم ورزش همین جا یاد اوربشم که بسیاری از حقایق و باورهای امروز با جدال فراوان و طولانی خود را به ثبت رسانده اند ضمنا جناب دبیرادبیات میخواستم بدانم راهکار شما برای گرفتاریهایی که درجامعه کوچک خودداریم چیست تا ماهم درهمان مسیر گام برداریم. اما دراظهارنظر بعدی اشاره به درست نویسی وبلاگ نویس درمورد نقش دخالت نابجای اطرافیان دراختلافات خانوادگی کرده اید مسلما اطرافیان به قصد خیر خواهی دخالت می کنند اما دخالت کنندگان اصلی که هدفاشان ازبین بردن محیط مقدس خانواده است وبه دنبال برهم زدن یک رابطه سالم خانوادگی میباشند هیچ پیدا شان نیست وباید درپاریس واشنگتن ولندن دنبال شان گشت وساده لوحانه ازشان خواهش کردتا کانال جم و پی ام سی ومنوتوی خودرا تعطیل کنند همه مشکلات ما بقول خودتان ازپیوند خوردن به جامعه جهانی است که صندوق جادویی واینترنت میسر کرده اند یاسر هم که می نویسد راحل را دراحساس و کشف راز خلقت می داند که فقد خداازآن باخبر است همین طور که راز خلقت ونابودی داینا سورها را کسف کردند این شالله راز خلقت وحل مشکلات اجتماعی ما هم ازسوی همان کسان کشف خواهدشد وبه خیر خوشی همه چیز درست خواهد شد ضما تحلیل گران اجتماعی ما درمدارس ودانشگاهی درس خوانده اند که برپایه مدارس ودانشگاهها وقانون اساسی وادارات غرب بنا شده است وبرای پیشرفت باید درهمان مسیرحرکت کرد گرنه نمی توانید انسانی رشد یافته بحساب ایید واگربانظر انها مخالفت کنید درحکم یک حیوان آموزش ندیده ورشد نیافته خواهید بود ولی اگر شما درچهارچوبی که آنها معین کرده اند گام بردارید حتی بضرر مردم دنیاهم باشد یک انسان شایسته ودریافت جایزه نوبل خواهید بود این است سرنوشت دردناک تحلیل گران ما انواع الودگی در جامعه ما ازراه دور کنترل می شود وبا این به نعل وبه میخ کوبیدن راه بجایی نخواهیم برد باید ضمن شناسایی ومعرفی دشمن به جامعه مسلمین، اورا خلع صلاح کرد والا با پند واندرز سعدی وسنایی وخاقانی که برکشیده همان دشمنان اند راه بجایی نخواهیم برد. فریدون جان فیلم نیمه مستند بسوزان را پیدا کنید و ببینید تا متوجه شوید آنان در ۴۰۰ سال اخیر چه بر سر دنیای پاک وبدون دغدغه قبایل آفریقا آورده اند بعد از غرب ستیزی مسلمانان نگرانی باشید تا فرصتی دیگر سالم وموفق باشید
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.بافتيد و هرکه بافته های شما را نپوشد هم مخالف قرآن و مزدور يهود است،از کجا استنباط نموديد که سراينده شعر مرادف ديوانه است!کافران از سردرگمی شاعر و ديوانه و جادوگر را در کنار هم قرار دادند.اگر شما اشعار بزرگان را درک نمی کنيد همه بايد مثل شما باشند،آيا يک استفاده کردنی از الفاظ می و ساغر که هر عاقلی که کتابشان را کامل بخواند می داند که مقصودشان چيست تمام گفتار نيکشان را باطل می کند،کاش به جای اينهمه ادعای قرآن بيشتر از قرآن می دانستيد.«دوشنبه6آبان1392ساعت 22:40:39»
نام:رهگذر«يکشنبه5آبان1392ساعت 5:57:41»
با سلام به خانم مریم اطاعت از پیامبر، چنان که در نسا 80 به سادگی اعلام شده، با منصب واسطگی در ابلاغ آیات قرآن مجوز می گیرد و نه به عنوان شخصیتی منفرد و مجزا. طبیعتا مخاطب چنین آیاتی مردم زمان دعوت اند، زیرا چنان تبعیتی با حضور پیامبر ملازم است. حتی اگر بخواهیم امتداد این اطاعت را به پیروی از احادیث منتقل کنیم، آن گاه مشکل اصلی سر بلند می کند که: چه گونه اثبات می شود احادیث موجود نقل هایی به جای مانده از زبان پیامبر است؟ زیرا ظهور احادیث با زمان وفات پیامبر، چنان که خود معترف اند، لااقل چند قرن فاصله دارد، حال آن که اینک با استحکام تمام می دانیم امکان تولید کتاب با خط عرب هم، به سبب فقدان بلوغ و کمال در آن، امری است که از قرن هشتم به بعد قابل پذیرش است. مختصر این که حتی همین "صحیح های" موجود، به زمانی منتسب اند که تالیف کتاب ناممکن بوده و لاجرم به فهرست مجعولات مکتوب می پیوندند.ودیگر اینکه در قران پر جلال روابط اختیاری میان زوجین هر ارتیاطی که صورت افراطی و فحشا به خود نگیرد، تابو شناخته نمی شو د تا مجبور نباشید به احادیث گوناگون رو کنید..
پاسخ مدير سايت:اطاعت از پيامبر خدا دقيقا اجرای احاديث صحيح رسول الله (ص) است واگر آن را مختص زمان پيامبر بدانيم پس زمان عمل به قرآن هم گذشته و دين اسلام عملا تعطيل می شود و اين دقيقا هدف شماست که دنبال می کنيد....«دوشنبه6آبان1392ساعت 22:47:9»
نام:یاسر«يکشنبه5آبان1392ساعت 12:30:21»
باسلام
تمایلات جنسی افراد در زمان مخصوصی بروز می کند و گاهی بر اثر نبودن تربیتهای صحیح و فراهم بودن وسائل ارضاء غریزه ی جنسی ، جوان چه پسرو چه دختر در لب پرتگاه قرار می گیرد و آنچه نباید بشود ، رخ می دهد . بهترین و سیله برای حفظ عفت عمومی ازدواج است . پیامبر اسلام نیز به حکم فطرت ، زن و مرد را موظف دانسته که در شرایط مخصوصی ازدواج کنند و سخنانی در این باره به عنوانهای مختلف گفته وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ که برادر عزیز خلفان بهتر میتواند توضیح دهد . مشکلات ازدواج در عصر ما بسیار است . امروزه شاید پسران و دختران از بدی وضع و نامساعد بودن شرایط تن به زناشویی نمی دهند ولی بیشتر سختیها بر این محور استوار است که جوانان علی الخصوص پسران متأسفانه بعلت نا آگاهی و شاید به خاطر سنت بی محتوای جامعه در هر خانواده در صدد تشکیل خانوده ای که سعادت واقعی آنها را تضمین کند ، نیستند . برخی به خاطر ارضای هوس جنسی برخی به خاطر اینکه همسری داشته تا لباسش را شسته و غذا برایش آماده کند و برخی به خاطر زر و زیوری که از این رهگذر به دست می آورند و برخی ... تن به ازدواج میدهند . چیزی که امروز کمتر مورد توجه است ، عفت و پاکدامنی و مقید بودن به اصول اخلافی و عقد قرار داد زناشویی بین زوجین و وفاداری آنها نسبت به هم است و اگر گاهی مورد نظر باشد بیشتر جنبه ی غیر ضروری دارد . انتخاب توسط مادر و دخالتهای خانواده میتواند کانون خانواده ها را از هم بگسلاند . چه بسا شاهد چنین اوضاع در خانواده ها در این شهر هستیم و شاید در آینده بیشتر هم بشود . البته دعوا و مشاجره در همه ی زندگی زناشویی هست ، حتی موفق ترین آنها ، شاید بخاطر تنوع تربیت خانوادگی و شاید بخاطر اختلاف سلیقه و شاید به خاطر عوامل دیگر روحی روانی که بعضی خانوده ها در گیر آن هستند . زن و شوهر در عین حالیکه عاشق یکدیگرند ، می توانند با هم دعوا کنند اما بایستی اجازه ندهند روزنه ای برای دخالت خانواده و یا حتی دیگران باز بگذارند که ممکن است این روزنه منجر به تشدید اختلاف و حتی گاهی منجر به طلاق بشود . میتوان گفت بحثها و مشاجرات لفظی شدید ذاتاً مخرب ولی دلیل بر احتمال از هم پاشیدگی زندگی مشترک در صورت عدم دخالتهای بیجای خانواده نخواهد بود و بگذاریم زوجین یا د بگیرند که مسئولیت اعمال خود را بپذیرند ، بجای واکنش نشان دادن فکر بکنند و علت مشکلات را بجویند و سعی کنند آنها را ریشه یابی کرده به صورت منطقی بتوانند مشکلات بین خودشان را اثبات ودر صدد حل شان بر آیند . مبارزه برای رسیدن به خوشبختی ، بخش طبیعی و قابل پیش بینی از هر نوع رابطه ای است که برای هر دو طرف آن بسیار مهم است . و تا بعد
نام:فریدون«دوشنبه6آبان1392ساعت 0:28:0»
خلفان می گوید " حساسيت بيش از حد نسبت به الفاظ چيز جالبی نيست در حالی که بريک معنا و مفهوم متفق هستيم،" و مریم تاکید می کند که " بایستی بگویم من ایمان کامل به آیات قرآن دارم و هیچگونه شکی در دل ندارم و میدانم که خداوند برای زنان کرامت خاصی بخشیده و هیچ تفاوتی با مردها ندارند تنها تفاوت اندکی در فیزیک بدنی شاید داشته باشند" استدلال مریم خود گواهی بر برخورد کلیشه ای با مسائل حساس زنان می باشد . و اما نکاتی چند به نظرم می رسد که میخواهم با دیگران در میان بگذارم .
در مباحثه ، مجادله و نقد دیدگاهها و عملکردها درست اینست که سوال در مقابل سوال طرح نکنیم . حتی اگر در ارتباط با موضوع ، اشکال جدی در طرف مقابل باشد .
در جوامع دینمدار سئوالات دینی که به هر شکلی زیر سئوال بردن کلام مقدس است از حساسیت خاصی برخوردار است حتی بصورت تمثیلی از به میان آوردن آن خودداری کنیم .
یاسر به نکته ظزیف و جالبی اشاره کرده بود "زیرا قرآن کریم نیز خطاب به انسان ( به لفظ يَا بَنِي آدَمَ و یا يَا أَيُّهَا النَّاسُ ) خطاب به همه ی مردم و انسانها ، به عقلانیت و از روی تعقل و خرد و خردورزی سفارش نموده " می توان گفت که مسلمانان مبلغ و مروج سلوکی هستند که سعادت بشر رسالت آن است و داعیه مالکیت توسط بخشی خاص به معنای ایجاد نوعی انحصار و خود بر تربینی به حساب می آید
تردیدی ندارم که زنان علی رغم پایبندی عمیق به باور حود آنجا گه عملا حقوق مدنی آنها ضایع می شود حداقل قلبا آزرده خاطر خواهند شد . سئوال مریم به روشنی تاییدی بر این گفته است و درست هم اینست . چند مورد که خود شاهد آن بوده ام می نویسم :
شبی با دو دوست نشسته بودیم و از هر دَری صحبت می کردیم یکی از دوستان گفت : انسانها وقتی ازشان تعریف می کنند ذوق زده و وقتی از آنها انتقاد می شود ناراحت می شوند ، دوست دیگر گفت من اینگونه نیستم دوست اولی گفت پس تو خصوصیات انسان کامل نداری دوست دیگر که به شدت از این حرف ناراحت شده بود روی به من کرد و گفت نظر تو چیست ؟ من کمی مکث کردم که این باعث رنجش دوستمان شد ، وگفتم دوست اول ما حرف درستی می زند هر انسانی در مقابل تعریف خوشحال و از انتقاد ناراحت می شود ولی یک فرق اساسی بین خوشحالی و ناراحتی در انسانها با دیدگاههای متفاوت وجود دارد ، عده ای از تعریف غرق شادی می شوند و خود را برتر و بهتر از همه می پندارند و درمقابلِ انتقاد نه از خود بلکه از انتقاد کننده ناراحت می شوند . اما دسته دوم درمقابلِ تعریف خوشحال می شوند به این خاطر که کار مفیدی انجام داده اند و تلاششان این خواهد بود که همیشه افراد مفید برای جامعه باشند و در مقابلِ انتقاد نه از انتقاد کننده ، از خود ناراحت می شوند که چرا عملی انجام داده اند که مستحق سرزنش شده اند ، دسته اول گناهها گردن دیگران می اندازند و در جهالتشان خواهند ماند و دسته دوم خود را اصلاح خواهند کرد.
روزی با عده ای در منزل رهبر دینی سنیهای منطقه نشسته بودیم تلفن زنگ خورد و ایشان گوشی را بر داشت از صحبتش متوجه شدم که طرف مقابل خانم است و سئوالات دینی می پرسد در پایان به تلفن کننده گفت شاید به این خاطر که خانمها در هر ماه یک هفته عذر دارند ، تلفن که قطع کرد گفت خانمها بعضی وقتها سئوالات عجیب و غریبی می کنند ، این خانم می پرسد : چرا در دین مبین اسلام مردها چهار زن می توانند داشته باشند و نه گفته سه و یا پنج تا ؟ من هم به او گفتم ممکن است چون زنها در هر ماه یک هفته معذور هستند ، من بهش گفتم مولانا ممکن است هر چهار زن در یک هفته باهم معذور باشند ، نگاهی کرد و گفت این هم حرفی است .
روزی منزل دوستی اهل مطالعه ، مباحثه و صاحبنظر در مسائل دینی نشسته بودم خانم ، دختر و پسرش هم نشسته بودند ، بحث جایگاه و نقش زن در جامعه پدر سالار مبتنی بر اندیشه دینی بود . ایشان از خانم و دخترش پرسید : شما نه به عنوان اینکه دستورات دینی است بلکه به عنوان یک انسان در جامعه ، از اینکه به شما نصف برادرانتان ارث تعلق می گیرد ، از اینکه دیه زن نصف مرد هست ، از اینکه شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد به حساب می آید و از اینکه شوهر شما می تواند هوو به منزل بیاورد چه احساسی دارید ، بعد از مکثی طولانی متفقا گفتند دستورات دینی است ولی به عنوان یک زن احساس خوبی نداریم و جفای به خود می دانیم . شاید بازهم به این موضوع پرداختم .
نام:«دوشنبه6آبان1392ساعت 7:49:55»
زعفرون:با عرض سلام و وقت بخیر .
در مورد مطالب و پست ها و نظراتی که داده شده خواستم یه بحث کلی کنم.
اینکه اگر قرار باشه کسی بخواد برای تحکیم بنیان خوانواده ها تو جامعه ی کوچیک شهرمون کاری کنه حرف زدن و مانور دادن اینجا سود زیادی نداره چون کسی که در شرف طلاقه و زندگیش داره از هم می پاشه در اکثر موارد صحبت حضوری هم فایده نداره ... در نظر بگیرید یکی در حال غرق شدنه ولی ما بخوایم روشهای شنا کردن رو تو اینترنت بهش یاد بدیم ... این بحث ها ایجاب می کنه که ما اون رو بتونیم با صراحت تو جامعه بیان کنیم و از فضای مجازی به فضای حقیقی انتقالش بدیم متاسفانه تو جامعه ی کنگ خیلی از فعالان نظرای خاصی دارند و خیلی هم روی جزییات زوم می کنند که از کلیت و منافع جمعیش غافل میشن و عملا به کسی هم اجازه نمیدن وارد صحنه بشه ... جالب اینجاست که خودشونم کاری نمی کنند . بماند... و دلیل اصلیشم اینه که هدفشون منافع مردم نیست بلکه تمام شدن کار به اسم و رسم خودشونه ... پس اگر کسی می خواد کاری کنه باید به صحنه بیاد که خوشبختانه نویسنده ی این وبلاگ همچون امکانی رو داره .... می تونه تو خطبه های نماز جمعه این بحث ها رو پیش بکشه و نکته ی حائض اهمیت تلاش و کسب آگاهی و اطلاعات به روز هست مثلا" ما اینجا یه بحثی می کنیم نویسنده می تونه اونا رو جمع بندی کنه و اونو ارایه بده ناگفته نماند من پاسخ نظرات پست های سالای قبل شما رو که می خوندم خیلی با پاسخا و نظراتتون موافق نبودم ... با توجه به اینکه از یک مبلغ دینی با توجه به انسی که با قرآن داره انتظار میره با طمانینه ی بیشتری به نطرات پاسخ بده شما بهترین افسار رو در دست دارید آیات قرآن .به شرطی که برداشت شخصی خودتون رو ننویسید خودتون بهتر میدونید که در قرآن چه نکته های ریز و پنهانی در مفهوم آیات هست جسارت نباشه کار مهم اینه که اون نکات رو استخراج کنید نه ترجمه ی کلمه به کلمه و برداشت شخصی .شما دارید برای یک جمع صحبت می کنید این مسئولیت کمی نیست و باید برای تمام حرفاتون انتقادایی که میشه دلیل قانع کننده بیارید .... با مطالعه و ارایه ی پاسخ توجیه کننده .اگر بخواهید مثل اونا جواب بدید که هنری نکردید... که خوشبختانه الان که سطحی نظرات رو خوندم تا حدودی این مشکل حل شده میگم این موضوع مال سالهای قبل بوده و گذشته ها گذشته و اینم تنها عاملی بود که من از اون موقع به بعد به این وبلاگ نیومدم.پس اگر می خواید کاری کنید و وقت بذارین به نظرم اصولی پیش برید از قبل انتخابها صحبت کنید آگاهی هایی که باید طرفین از هم داشته باشند و فرهنگ خیلی بد محدود کردن فرزند از کسب شناخت در مورد گزینه ی انتخابیش خصوصا" برای دختر ... به یاد میارم قبل از ازدواجم زمانی که بنده ی خدایی اومد و در خونه ی ما رو زد وقتی به مادر گلم گفتم مادرجون من طرفو نمیشناسم ... باید طرفو ببینم و چندین بار حضوری باهاش صحبت کنم باشه که مورد تایید شماست ... جوابی که به من دادند این بود وااااای اگه اومد خونه و بعد بگی نمیخواااام چی؟ خیلی زشته ... واااای همسایه ها .... اهل و اقواااام .... بلاخره نظرشون این جوریه تا حالا که هست اکثر خونواده ها تو کنگ نظرشون همینه ... شما عامل طلاقو داری میگی به نظرت شناخت اولیه مهم نیست؟؟؟؟ ینی همه ی طلاق مشکلات جنسیه؟؟؟؟ آقا علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد نه اینکه حالا که مشکل پیش اومد بشینیم کاسه ی چه کنم چه کنم دست بگیرین؟؟؟؟؟ اگه بستر شناخت آگاهانه خصوصا" زیر نظر خانواده فراهم بشه کلی کار ما راه میفته ... پس اول به خانواده ها بگید بذارین زوجین از هم آگاهی پیدا کنند شده تو 10 جلسه حضوری. طرف برای خریدن لباس عید و عروسی کل مغازه های کنگ و لنگه و بندر زیر پا می کنه تازه میگه صب کنین همه مغازه ها برم بعد انتخاب کنم از کدوم بخرم ظلم بزرگیه در مقابل دختراااا اگه تو انتخاب همسر بهشون فرصت مناسب داده نشه همین زشته گفتنا باعث شده که امروزه بچه ی راهنمایی افتاده دنبال کسب شناخت از پسر و مسائل قبل و بعد ازدواج بماند به چه گمراهی ها و سو استفاده هایی کشیده شده ... یک صحبتی با مدیرای مدارس دخترا کنید به نظرتون عواملش چیه؟؟؟ به تربیت خانوادگی ، سخت گیری های بیجا ، چشم و هم چشمی ، و .... اگه قراره وبلاگ های سطح شهر همه با هم متحد شن و کاری برای جامعشون کنند نظری که دارم اینه ما دو هفته ای یکبار روی موضوع مشترک پست بدیم و تمام نظرات رو بشنویم شما هم یک جمع بندی کنید طی دو هفته تو نماز برای مردم صحبت کنید جمع بندی و اینکه چه اطلاعاتی به مردم بدین خیلی خیلی مهمه ...هر کی موافق نظر منه من حاضرم به این امر مهم بپردازم با توجه به مشغله ی زیادی که دارم وقت میذارم چون واقعا کمک به اوضاع اول خودم ،خانوادم بعدم شهرم و جامعه مهمترین وظیفمه
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.اينجا محل بحث و گفتگو هست و خطبه جمعه محل بحث و گفتگو نيست، اينجا اگر بنده نظر شخصی اشتباهی بگم با اصلاح دوستان و منتقدان روبرو می شوم و بحث کامل می شود اما در خطبه جمعه بايد فضائلی تذکر داده شود که بحث و اختلاف نظری بر آن نيست،اينجا اگر حرفی بزنم که به مذاق اکثر همشهريان خوش نيايدفرصت از دست نمی رود ولی آنجا امکان فرصت اصلاح از بين می رود....اختلافات دو جا زياد هست انتظار همراهی دو جا با هم نداشته باشيد هرچند بسياری از نظرات شما برايمان آموزنده و تاثيرگذار است و کم و بيش بر آنجا هم تاثيراتی می گذارد.ضمنا اگر به يک موضوع پرداختيم دليل بر بی اهميتی موضوعهای ديگر نيست.«سه شنبه7آبان1392ساعت 11:51:3»
نام:زعفرون«دوشنبه6آبان1392ساعت 7:55:51»
در ضمن جناب فریدون من یاد ندارم در مورد نوشته های پورپیراره از شما نظری دریافت کنم که نخوام تایید کنم چون نمیدونستم این نوشته ها در رابطه با چی هست و وقتی برای آگاهی از اون نداشتم هر چی نظر به وبلاگ من در این مورد اومده من تاییدش کردم . مطمئنا" ارسال اون نظر با موفقیت انجام نشده ...
نام:زعفرون«دوشنبه6آبان1392ساعت 8:2:29»
حالا اونایی که با نظر من موافقن و وبلاگهایی که قراره تو این حیطه فعالیت کنند بهشون اطلاع رسانی کنید هماهنگ باشن این هفته عنوان موضوعش رو پیدا کنیم نظر بدید تا بهترین و کلی ترین موضوع انتخاب بشه و پیرامون اون صحبت بشه نظر من برای عنوان :
کسب شناخت و آگاهی قبل از ازدواج و منجر شدن به انتخاب آگاهانه
نام:بی نام«سه شنبه7آبان1392ساعت 8:26:35»
باسلام وتشکر از جناب شیخ که یک محیط بسیارآزاد برای تبادل نظر بوجود آورده اید لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (226بقره)
برای مردانی که با خود پيمان می بندند که با زنانشان همبستر نشوند ، چهار ماه فرصت داده می شود، اگر از اين کار خود دست کشيدند پس خداوند بخشنده و مهربان است.
ترجمه شما از این آیه قرآن صحیح نیست. در این آیه هیچ اشاره ای به رابطه جنسی نیست بلکه در خصوص مردانی است که زنان خود را ترک کرده و رفته باشند و توصیه می کند تا حدود 4 ماه متظر بمانند تا شاید مرد برگرد. این آیه اصلا و ابدا هیچ ربطی به مسائل جنسی ندارد.
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.متشکر از توجه شما به آيه.لطف نماييد برای ما روشن سازيد معنای "يُؤْلُونَ" را از کدام کتاب لغوی در يافت نموده ايد که به معنای سفر و ترک نمودن می باشد.خواهشا اگر کتاب لغوی که بنده بتوانم معانی لغتهای عربی به فارسی را پيدا کنم داريد که مورد تاييد شما است برای بنده معرفی نماييد.«سه شنبه7آبان1392ساعت 11:36:34»
نام:زعفرون«سه شنبه7آبان1392ساعت 10:18:35»
سلام تو اولین نظرم فراموش کردم نام رو وارد کنم اگه ممکنه اصلاحش کنید ...
بلاخره اینم نظر شماس و برای من محترمه شاید جای هر بحثی به قول شما تو مسجد نباشه بله درسته ولی خب ببینید کجا می تونیم همچون فرصت خوبی پیدا کنیم ؟؟؟که اجتماع این همه اهالی شهر باشه؟؟؟هیچ جا - از نظر من با جمع بندی خیلی خوب مطالب تا حدودی تو مسجد هم میشه بحث کرد ولی خب در یک زمان خیلی کم بیاین مختصر و مفید ترینش رو بگین طوری که فرصت پرداختن به بیان فضائل هم از دستتون نره. احساس می کنم یک مقدار شکست نفسی فرمودین اگه شما بتونید با اطلاعات کافی و هماهنگ با الباقی امامای جمعه صحبت کنید و به بهترین نتیجه برسید برای چی باید نیاز به اصلاح باشه؟همیشه اختلاف سلیقه وجود داره و کسی که حرفی میزنه همه حرفاشو قبول نمی کنند بلاخره هر چی باشه شما از اوضاع مسجد و جو اون از من با خبر ترید هر طور خودتون صلاح می دونید .این یک پیشنهاد بود چون هنوز فرهنگ استفاده از اینترنت و اطلاعاتش تو شهر ما که هیچ تو کشور هم جا نیفتاده پس اینجا با تعداد معدودی از اشخاص سرکار داریم یک کار دیگه ای هم که می تونید بکنید اینه که بحثی که انجام شد رو شما جمع بندی کنی تو یک برگ کاغذ A4 بدید چاپخونه دو هفته یکبار به صورت یک بروشور 4 تا شده پخش کنید. اینم راه خیلی خوبیه ... زیرشم اگه دوس ندارید اسم خودتون یا کسی باشه بزنید از طرف تعدادی از وبلاگهای سطح شهر(تو این مورد می تونید از نیروهای جدید شورا هم کمک بگیرین )که شامل خیلی کمکا میشه یکیش مالی ...مهم ارزش کاره که اگه اطلاعات خوب و مفید باشه غیر از تاثیراتی که داره میتونید مطالب بیشتر و یک سری چیزایی رو که نمیشه رو کاغذ آورد بیارین روی سایت و مردم بیشتر به سمت اطلاعات مفید و به روز فضای مجازی میان . امتحان کنید امکان داره جواب بده من بیشتر نظرم رو کار کردن تو اجتماع بیشتری از شهره . به نظرتون بیشتر از 150 نفر پست ما رو می خونند ؟ عمرا" ولی اوجوری حساب کنید ببینید چندین نفر رو آگاه می کنید.خیر و ثوابشم بیشتره بلاخره وقت زیادی رو هم میذارین چه شما چه اونایی که نظر میدن حیفه واقعا این مطالب خوب و پر محتوا به گوش همه نرسه .همین واتساپ خدا می دونه چقدر آدما رو از کار بیکار کرده ملت خواب و قرار ندارن از دس واتساپ که نظرم بود یه پستی رو در این باره ارایه بدم. به جای این اگه با وبلاگ های اجتماعی ما آشنا بشن و مطالب جذاب باشه وقت نمیذارن یک صفه بخونن ؟؟؟
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.البته ناگفته نماند که خلاصه ای از علل طلاق را در دو خطبه در مسجد جامع بندرکنگ ارائه نمودمهر چند به تفصيل بحثهايي که اينجا می شود آنجا نمی گنجد ان شاء الله کلنگ زنی مسجد جامع بندرکنگ نويد بخش مسجد جامعی باشد که مرد و زن بندرکنگ فرصت استفاده از اين مسائل اجتماعی بيابند.در مورد اهميت فضای مجازی زياد هم دست کم نگيريد ، همين پنجاه نفری که با علاقه خود مراجعه می نمايند از پانصد نفر که بدون علاقه به مطلبی گوش دهند موثرتر است.در مورد واتساپ هم به جای حرفهای منفی بياييم خودمان سعی کنيم کاربردش را مفيد کنيم.آيا همين اينترنت ابتدای پيدايشش به نظر بيشتر افراد يک محيط بی فايده نبود؟ آيا نمی توان واتساب و... را جنبه مثبت بخشيد؟«سه شنبه7آبان1392ساعت 11:49:51»
نام:فریدون«سه شنبه7آبان1392ساعت 19:2:51»
ایام پرکاری برای بحث ما بوجود آمده خواسته و نا خواسته مسیر گفتگو و دیالوگ برخوردها حاکی از جدیت کامنت گذاران و زیباتر آنکه پیشنهادات با در نظر داشت برداشتهای کلی از معظلات اجتماعی شهر ما همراه شده است ، بحث بینام که تلاش نموده حد اقل نظر و برداشت شخصیش به بوته نقد بگذارد نیکو ولی پاسخگویی به آن به فرصت دیگری میگذارم .
زعفرون ضمن انتقاداتی چند به پیش برندگان مباحث اجتماعی در سطح شهر مثل خطیبان جمعه که من هم فکر می کنم با انتظارات کمتر و ایجاد شرایط بهتر می تواند پیشنهاد قابل اجرایی نه فقط برای خلفان به عنوان خطیب موقت که برای خطیبان دیگر شهری و همینطور خطیبانی که رهنمود کلی شان از مدرسه دینی سلطان العلما می گیرند باشد. تردیدی نیست که نقش و وظیفه خلفان در ساماندهی این مهم ، سنگین و ممکن است . درست است که خلفان پیشبردن بحث در دنیای مجازی و تریبون نماز جمعه و یا محافل جمعی و حضوری یکسان نمی داند ولی انتظار بی جایی نیست که ایشان این مباحث بعد از بررسی به درون جمع واعظین که قطعا می توانند صاحب نظر و راهنمای جمع باشند ببرد . این مشکل فقط مشکل شهر کنگ و یا جماعتی خاص نیست ، پس تلاشی جمعی لازمه به بار نشستن آنست . با این همه خلفان با شرایطی که بیش از ما بدان آگاه است قطعا تلاش نموده و خواهد نمود و ما هم انتظاری بیش از این نداریم . زعفرون عزیز تلاش اجتماعی هیچ پیش شرطی لازمه انجام آن نیست (نظری که دارم اینه ما دو هفته ای یکبار روی موضوع مشترک پست بدیم و تمام نظرات رو بشنویم شما هم یک جمع بندی کنید طی دو هفته تو نماز برای مردم صحبت کنید جمع بندی و اینکه چه اطلاعاتی به مردم بدین خیلی خیلی مهمه ...هر کی موافق نظر منه من حاضرم به این امر مهم بپردازم با توجه به مشغله ی زیادی که دارم) شما و ما تلاشمان انجام خواهیم داد یقین داشته یاشی که این برخوردها بی فایده نخواهد بود و روزی به بار خواهد نشست . موضوع (کسب شناخت و آگاهی قبل از ازدواج و منجر شدن به انتخاب آگاهانه) به نظر من خوب است ، پس آستینها را بالا بزنیم با اطمینان به اینکه بحث ما از دنیای مجازی به محافل خصوصی و از آنجا همانطور که دوستان و از آن جمله بینام ، رهگذر ، زعفرون و ... تاکید دارند به جامعه ، جهره به چهره ، محافل جمعی و مهمترین آن تریبون نماز جمعه منتقل خواهد شد .
پاسخ مدير سايت:احساس مسئوليت و علاقه شما جهت ساماندهی مباحث و گسترش آن ستودنی است منتها به نظرم اينکه انتظار داشته باشيم ساير وبلاگها با ما هم موضوع شوند مقداری سخت است و نوعی تعيين تکليف نمودن برای آن بزرگواران است که به احتمال زياد مورد استقبال پرشور قرار نخواهد گرفت، مطمئنا هر کسی بسته به احوال و شرايط خودش علاقمند به شرکت نمودن در موضوعی خاص است حتی خود بنده هم وقتی به مطالب خود نگاه می کنم احساس می کنم شرايط زندگيم مثل قبل و بعد از ازدواج ، قبل از سربازی ، دوران سربازی و بعد از آن، دوره تحصيل و پس از آن و... تاحدودی در طرز تفکر و موضوعهای انتخاب شده ام تاثير داشته است،البته بنده می پذيرم که به عنوان مطلب بعدی که يکی از عوامل بروز طلاق هم می باشد «عدم شناخت و آگاهی قبل از ازدواج» به بررسی بپردازيم هر چند مطلبی تقريبا در اين باره در اين سايت با عنوان "خطر افراط و تفريط" موجود است ولی می توانيم از زوايای ديگر بيان نماييم.در مورد خطبه جمعه هم اميدوارم انتظار بالايي نداشته باشيد چون شرايط آنجا بسيار متفاوت است،در منبر جمعه نمی توان هر سفارشی که کسی نمود اعلام داشت،منبر جمعه برای مباحث مناقشه برانگيز و گفتن نظريات شخصی محدوديت خاصی دارد،جايگاهی است که خداوند عزوجل خود برای ابلاغ دينش طراحی نموده است و مستقيما خود مردم را به حضور و گوش فرادادن دعوت نموده است بنابر اين امانت داری دينی اقتضا می کند که محوريت و لب مطالب در آنجا حول قرآن و سخنان رسول الله (ص) بچرخد و از اين محور خارج نشود البته قرآن و احاديث هم در مباحث اجتماعی مباحث قابل توجهی دارند.«سه شنبه7آبان1392ساعت 21:6:59»
نام:یاسر«سه شنبه7آبان1392ساعت 19:55:55»
باسلام و با اجازه ی جناب خلفان
لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ :
كساني كه زنان خويش را ايلاء مينمايند ( يعني سوگند ياد ميكنند كه با ايشان آميزش جنسي ننمايند ) حق دارند چهار ماه انتظار بكشند ( و بايد بدانند كه خدا از چنين سوگندي خوشنود نيست ، و در ضمن اين چهار ماه بايد وضع خود را با همسر خويش از نظر زندگي و طلاق روشن سازند . در اين فرصت ) اگر بازگشت كردند ( و سوگند خويش را ناديده گرفتند و با زنان خود همبستر شدند ، چه بهتر ، كفّارهي سوگند را ميپردازند و ازدواج به حالت خود باقي است ) . چه خداوند بسي آمرزنده و مهربان است .
« يُؤْلُونَ » : سوگند ميخورند . از مصدر ( إيلاء ) و از ماده ( أَلْوَة ) يا ( أَلْيَة ) به معني سوگند . إيلاء در اصطلاح شرع به معني اين است كه مرد سوگند بخورد كه با همسرش نزديكي نكند . « تَرَبُّصُ » : انتظار كشيدن . منتظر ماندن . « فَآءُوا » : برگشتند . رجوع كردند . و تا بعد
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.متشکر از همراهی شما.ضمنا اگر به معنايي که دوستمان بی نام معنی نموده بود باشد آيه بعد از آن ارتباطش با اين آيه سخت می شود زيرا می گويد اگر مرد تصميم طلاق گرفت... يعنی مرد حاضر است نه غايب.«سه شنبه7آبان1392ساعت 20:34:4»
نام:فریدون«سه شنبه7آبان1392ساعت 23:12:56»
نظر خلفان در ارتباط با اینکه بهتر است موضوع خاص و مرتبطهای آن در یک وبلاک پیگیری شود منطقی می باشد ، اگر تلاش جمعی مورد نظر هست فرقی نمی کند که در کدام وبلاک باشد از طرفی دیگر نمی توان صاحبان وبلاکهای دیگر به چیزی متعهد نمود . ولی از آنجاییکه فضای مجازی با تلاش و پیشنهاد بابا (به نظر می رسد بابا از وبلاکهای فعال شهری مثل دخت کنگ و زعفرون و احتمالا دیگر وبلاکها با کامنت خصوصی در خواست کرده تا حضوری فعال در موضوعات اجتماعی -فرهنگی شهر داشته باشند ) که حضورش چند روزی است کم رنگ شده ، شکلی فعال به خود گرفته است ، بحث مسائل خانوادگی و زناشویی در وبلاک خلفان با شرکت فعالانه همه بخصوص وبلاک نویسان شهری همراه باشد و وبلاکهای دیگر در عرصه های دیگر بحث شروع کنند .
پاسخ مدير سايت:بنده موافقم در هر وبلاگ ديگر که احترام اشخاص را رعايت کند بحثی آغاز شود حاضرم همراهی کنم.«چهارشنبه8آبان1392ساعت 11:24:38»
نام:BI NAM«چهارشنبه8آبان1392ساعت 8:9:46»
سلام به همه
با عرض تشکر از جناب شیخ خلفان بابت اعطای رخصت وفرصتی که برای تبادل نظر ازاد اندیشانه دراختیارهمشهریان و طرفداران وبلاگ خود قرارداده است وهمین موضوع باعث گشته افرادی که حرفی برای گفتن داشته باشند درسایت شما به تبادل نظر بپردازند حالا درست یاغلط کار نداریم بهر حال نوعی تمرین اندیشه ورزی بحساب میاد هرچند صراحت گفتار درمسایل مختلف بخصوص چند و چون زنان ،ممکن است عده ای را به روال معمول بشوراند من دریک سلسله مباحث سعی میکنم مسایل زنان راازدیدگاه جامعه شناسی بررسی کنم نه ازدیگاه اخلاق رایج ، پس زشتی ها و قشنگی های زنان را در اینجا به چالش می کشانیم البته نه با هدف تحقیر که به قصد تشریح آنچه که هست می باشد البته شعاری باب کرده اند و می گویند مردان بزرگ در دامان زنان بزرگ پرورده شده اند تا به این شکل کلاه شرعی سر مسأله بگذارند اما آیا کسی می تواند پاسخ دهد که همان معدود زنان بزرگ در دامان که پروریده اند ؟ لابد به قول رندی ، در دامان چند مرد تا خرخره زیر قرض برای رسیدن به قر و اطوار خانم و چند مرد به خاک سیاه نشسته اما از شوخی که بگذریم مگویند مرد دانائی و کرامت و بزرگی خود را از بغل مامان جون یا همسر عزیزش یاد گرفته
2 در افواه رایج کرده اند که حجاب مصونیت است نه محدودیت اتفاقا من علی رغم موافقت مطلق با حجاب ( البته در شکل و شمائل آن بحث دارم ) با هر قرائتی از اسلام که مخالف با قرآن باشد موافق نیست . در قرآن ، طی آیۀ 59 سورۀ احزاب به پیامبر دستور داده می شود که به زنان خودش و زنان مسلمان بگوید « روسری های خود را بر خود بپوشند که به این وسیله محتمل تر است که شناخته شوند و رنجانده نشوند . » می بینید که سخن از مصونیت تنها نیست و مقدم بر مصونیت ، تمایز در جامعه از سایر زنان غیر مسلمان مطرح است ، یعنی حداقل بنا به ادراک من ، قرآن حجاب را تنها مصونیت نمی داند ، که یک نوع پرچم هویتی برای زن مسلمان می شناسد ، که اتفاقا حفظ این پرچم ، چنانچه امروز زنان مسلمان با تحمل رنج بسیار در غرب برای آن می کوشند ، تأثیری به مراتب بیشتر از مصونیت دارد .
نویسنده: جامعه شناس
( 3 )
3 ) بزرگ ترین سند کم عقلی زنان ، همراه شدن آنها با بوق های حقوق بشر است ، بطوریکه خفتی که غرب در لوای حقوق زن به زنان داد ، طالبان به زنان افغانستان نداد . می گوئید چطور ؟ توضیح می دهم . جنایت بزرگ به اصطلاح حقوق بشری ها آنجا اتفاق افتاد که دانسته و عامدانه ، مرد را ملاک نوع بشر قرار دادند و گفتند چرا مردان می توانند فلان کار کنند اما زنان نتوانند ؟ چرا مردان بتوانند فلان پوشاک را بپوشند اما زنان نتوانند ؟ چرا مردان بتوانند عهده دار فلان شغل شوند اما زنان نتوانند ؟ و ... ، یعنی مرد محور قرار گرفت و زن با او سنجیده شد ! آیا در این بین اصلا کسی به موجودیت خود زن فکر کرد ؟ مطلقا ! زن موجود دست دومی قلمداد شد که باید پا به پای مرد حرکت کند ، حال آنکه حق آن است زن را در مقام مستقل خودش مورد بررسی قرار دهند و برای او تعالی بخواهند . این جنایت وقیح بشری که با لعابی از روشنفکری همراه بود ، در مقام مثل همان اندازه مضحک و گزنده است که مثلا مردی بگوید چرا زنان می توانند حامله شوند اما ما نتوانیم !!! نظیر همین قیاس های اشتباه را راه بران اجتماعی ایران هم در 150 سال اخیر ده بارها کرده اند و می کنند و بجای تعریف پیشرفت ، بصورت تفریق پارامترهای به فعلیت رسیدۀ ملی ، منهای توانائی های بالقوۀ ملی ، چشم به غرب و در برهه ای به شرق ( مسکو ) دوختند و خیال کردند اگر راه آهن بیاورند یا روزنامه داشته باشند یا انقلاب سوسیالیستی راه اندازند و ... ، درد مردم دوا می شود و ایران پیشرفت می کند ، حال آنکه آب هم از آب تکان نخورد .ادامه دارد
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.به نظر بنده خدمات زن و مرد به همديگر آنچنان به هم تنيده است که نمی توان گفت مردان به زنان بدهکارند يا برعکس.هر مدی مديون زنی است و هر زنی مديون مردی وهر کس بخواهد خلاف اين بکوشد خود را از فضائلی محروم می سازد.
3-سند شما برای اثبات کم عقل زنان مردود است زيرا مردانی که با تبليغات غربی بدون تفکر همراه می شوند کمتر از زنان نيستند، اما اينکه زنان بايد ابتدا خود را بشناسند و اينکه در فرهنگ متهاجم خيلی از نقشهای مهم زنان ناديده گرفته شده و به قيمت از دست دادن نقشهای حياتی زنان برای جامعه انسانی به آنها نقشهای مردان داده اند تا حدودی موافقم...تا بعد«چهارشنبه8آبان1392ساعت 11:50:5»
نام:BI NAM«چهارشنبه8آبان1392ساعت 8:19:44»
4 ) با قرآن بازی نکنید دوستان و اشتباهی که امثال محمد عبده و دیگران برای توجیه و تطابق آیات قرآن با کشفیات علمی ، نظیر تعبیر « جن » در قرآن به « میکروب » و ... انجام دادند را انجام ندهیم . اتفاقا یکی از براهین بسیار مستحکم غیر بشری بودن قرآن و اینکه ساخته و پرداختۀ رسول ا... ( ص ) یا آن گنگی که آقایان می گویند سلمان فارسی است نمی باشد ، همین صراحت آن می باشد . قرآن با کسی تعارف ندارد و حقایق سرشت آدمی را بی تمجمج و مراعات منافع جنسی و قومی بر زبان می راند ، کما اینکه از اینکه ارث مرد را دو برابر زن قرار دهد یا دیۀ مرد را از زن بیشتر تعیین کند ، از من و شما و دشمنان همیشگی اسلام که دنبال گزک بوده اند نترسیده است . با این مقدمه ، باز هم می گویم و دیگران را بجای « خوض » در چرائی مطلب ، به « تسلیم » دعوت می نمایم ، که خداوند فرموده است زن را از مرد آفریده ام نه از گل : « ای مردم ، از پروردگارتان پروا کنید ، همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد ، و از آن دو ، مردان و زنان بسیاری پراکند ... » ( نساء ، آیۀ 1 )
قابل توجۀ آنانکه « همسر او را هم از او پدید آورد » را حمل بر ارزش آفرینشی یکسان می داند نه پدید آوردن زن از مرد ، اینکه ، آیه اصرار دارد که خداوند « شما را از یک تن یگانه بیافرید » ، یعنی کل ابنای بشر ، اعم از زن و مرد ، به علاوۀ همسر آن وجود یگانه را از تن آن موجود یگانه آفریده است . ضمنا دوستان توجه داشته باشند که :
( 5 )
* ) در قرآن ، هرجا سخن از آفرینش بشر در میان است ، از « آدم » گفتگو می شود و در مورد « آدم » تصریح دارد که او را از خاک و آب بدبو و لجن مانند آفریده است و سخنی پیرامون « حوا » در میان نیست ؛ جالب آنکه ما انسان ها نیز نوع بشر را « آدم » خطاب می کنیم نه « حوا » .
** ) تفاوت در نگرش نسبت به زن و به صراحتا حقیرتر دیدن آن ، به طرز بدون تعارفی از آیات 22 – 19 سورۀ نجم ، 59 – 56 سورۀ نحل و 39 سورۀ طور هم بر می آید ، آنجا که خدا با لحنی طلبکارانه که ناخرسندی هم از آن هویداست ، مشرکان و کافران را چنین مورد خطاب عتاب آلود قرار می دهد که سهم شما پسر باشد اما برای من ( خدا ) دختر ؟
*** ) تعیین جنسیت و هویت در نوع بشر به عهدۀ مرد است ، چرا که این مرد است که از لحاظ ژنتیکی XY آفریده شده است ، وگرنه زن XX است و تنوع و امکان تعیین جنسی ندارد ؛ باز جالب آنکه در برخی فرهنگ ها ، مانند انگلیسی ، مرد ( Man ) ، هم مفهوم جنس مذکر می دهد و هم مفهوم نوع انسان . ( از این جالب تر و غریب تر اینکه ما انسان ها طیور را با نام کلی « مرغ » می شناسیم نه « خروس » ، آیا می دانید در طیور ، این نوع مؤنث است که از لحاظ ژنتیکی XY آفریده شده و مذکرهای طیور XX هستند ؟! آیا علم کهنی وجود داشته که به این ظرائف ژنتیکی آگاه بوده و می دانسته در بشر ، مذکر تعیین جنسیت می کند ، پس « مرد » را مترادف کل انسان ها می گرفته ، و می دانسته در طیور این مؤنث است که تعیین جنسیت می کند ، پس کلمۀ « مرغ » را به عنوان نامی عمومی برای طیور برگزیده است ؟ )
( 6 )
5 ) بیایید با هم رو راست باشیم و تعداد زنان بزرگ عالم بشماریم . به من بگوئید چند زن فیلسوف داشته ایم ؟ چند زن پیامبر داشته ایم ؟ چند زن ریاضی دان داشته ایم ؟ چند مصلح اجتماعی زن داشته ایم ؟ چند سردار بزرگ زن داشته ایم ؟ چند سیاستمدار خبرۀ زن داشته ایم ؟ چند مخترع زن داشته ایم ؟ و ... ؟ از آنجا که یا مقابل سؤالات بالا ، « صفر » می گذارید یا عددی چند هزارم عددی که برای مردان منظور است ، منظور می کنید ، و از آنجا که برای گریز ، تفاوت ساختار فکری و جسمی و اجتماعی زن را به میان می آورید ، می گویم به خوب جائی آمدید که اصلا دانه ریختم که به همینجا بیایید ! چرا که اکنون ، بر سخنی که طی بند 3 آوردم ، جبرا صحه می گذارید و معترف خواهید شد : زن را باید در مقام زن بودن خودش سنجید ، نه در مقام و مقایسه با مرد ، حقی که در آن بسته ای که با کادوی مثلا روشنفکری و روبان مثلا پیشرفت ، به نام حقوق زن آزاد ، به جهانیان قالب کردند ، اساسا و عامدانه به آن پرداخته نشده بود و بیچاره زنان که با مردها قیاسشان کردند و زن بودنشان ، کاری که حتی طالبان منکر آن نبود را منکر شدند و راه بران سراسر نادان اجتماع ما که بی هیچ استراتژی ، دنبال این کارناوال احمق فریب جهانی راه افتاده اند ، کاری کرده اند که مثلا زنان ، رفته گر محله هم شوند یا پشت نیسان بنشینند و مواد بازیافتی جمع کنند و ... ، کاری که در دیدگاه ما ، دون شأن زن است و ما بر این باوریم باید از استعدادهای زن در سطوح متشخصانه تری استفاده کرد ، به شرط آنکه اول زن را بشناسیم و بعد متناسب با معرفتی که از او داریم ، وظیفه به او محول نمائیم .
نویسنده: جامعه شناس
چهارشنبه 24 مهر1387 ساعت: 10:33
پاسخ مدير سايت:اولا معذرت می خواهم از اينکه حوصله پرداختن به تمامی مقالات جامعه شناس شما را ندارم و همه
مقالاتشان را که ارسال نمودی تاييد برای نمايش نمی نمايم دوستان اگر علاقه ای به خواندن دارند به وبسايت خود کارشناس شما مراجعه نمايند فقط قسمتهای اندکی که در مورد قرآن گفته نقد
می کنم: اولا از اينکه سلمان فارسی آن يار پيامبر خدا(ص) را گنگ معرفی می کند پيداست که چه اهدافی در سر دارد و چگونه تحمل کمترين اتصال ايرانيان به پيامبر اسلام را ندارد وپشت اين مقالات
چه چهره ی کريه و مغرضی قرار دارد ثانيا هيچ يک از دلائلی که ذکر نموده است دال بر برتری مرد بر زن
نيست:اينکه زن از بدن مرد آفريده شود کجا برتری مرد را می رساند در حالی که تمام مردان ديگر از
خون و گوشت زنان رشد می يابند و متولد می شوند،ودر آغوش مادر رشد می کنند ثانيا اين استدلال ها کاملا استدلال شيطانی است که
گفت:من از انسان برترم چون من از آتشم و او از خاک و به جای اينکه به روحی که از جانب خداوند دميده شد توجه کند به قالب جسم نگريست.متاسفم که اينچنين به قالب بدن مشغول شده ايد و
فضيلت را در اين می دانيد نه در روحی که از جانب خدا در اين قالب دميده می شود و به اين قالب ارزش
می دهيد وجامعه شناس محترم بدن بدون روح ارزش روی خاک ماندن ندارد،که بحثی در مورد آن کنيم و آنجا که خداوند می فرمايد آدم را از خاک آفريدم و همسرش را از او بحث برای اينست که انسانها تواضع و بندگی نمودن خود را فراموش نکنند نه اين کج فهميها.پس تمام اين بحث ايکس و ايگرگ های
شما هيچ ارزشی نزد ما ندارد.در مورد اينکه گفته ايد چند زن بزرگ داشته ايم؟ بايد عرض نمايم که شما
فقط شخصيتهای پرچم شده را می خواهيد نه شخصيتهايي که پشتيبانی نمودند ،برای برافراشته ماندن پرچم تا ميله نباشد و پايه ای مستحکم آن را نگه ندارد برافراشته نمی ماند، زن با توجه به تفاوتهايي که با مرد دارد در تاريخ نقش پشتيبان شخصيتهای بزرگ را ايفا نموده است و عيسی ها در دامان مريمها پرورده شدند تا به لطف خدا به اين مقام رسيدند هرچند نامشان برده نشد اما نزد خداوند فضيلتشان محفوظ است ، اگر خداوند زنی را به پيامبری مبعوث ننمود علتش اين بود که اين وظيفه در درگيری و رويارويي کامل با بدترين افراد بود و امکان هرگونه تعرضی به آنها وجود داشت و خداوند با گزينش آنها می خواست حجت را بر معاندان تمام کند نه اينکه برتری مرد بر زن را برساند....البته قسمتهای آخر تا حدودی قابل تامل است و بيجا نيست ولی کل مطالب را که خواندم نويسنده انگار می خواهد با جا زدن خود به عنوان کارشناس دينی از يک طرف مفاهيم مورد نظر خود را به اسلام قالب کند و از طرف ديگر تشويقی برای بريدن از اسلام نمايد .«چهارشنبه8آبان1392ساعت 21:10:46»
نام:بی نام«چهارشنبه8آبان1392ساعت 12:20:32»
آقای یاسر معنی کلمه یولّون با معنی کلمات To run away یا To flee در زبان انگلیسی یکسان هست و روی گردان شدن و گریختن معنی می دهد. در قوامیس عربی بعنوان یک اصطلاح عام معرفی می شود. وبهیچ عنوان ربطی به ترک مسایل جنسی از سوی مرد ندارد
پاسخ مدير سايت:جالب است،اول بايد به زبان انگليسی ببريم بعد به زبان فارسی برگردانيم! پس غرب ستيزی و آنهمه شعار شما چه شد؟«چهارشنبه8آبان1392ساعت 16:4:27»
نام:فریدون«چهارشنبه8آبان1392ساعت 17:8:58»
در عرصه های مختلف اجتماعی و باورها ، از یک طرف دیدگاهها و نظرات مختلفی وجود دارد و از طرفی دیگر راه رسیدن به آنها هم در میان هرکدام از هم نظران اختلاف است ، لذا استفاده از واژه هایی که حقانیت را فقط در یک نگرش و راه رسیدن به آن هم تنها راه مورد پسند خود بداند ، به آن تمامیت خواه و طرفدار تک صدایی می خوانیم ، آنچه مانع از نگاه واقعبینانه توسط بینام و همفکرانشان گردیده تمایلات انحصار گرایانه و دفاع غیر عقلانی از نظر خاص می باشد . ایشان می نویسند " من دریک سلسله مباحث سعی میکنم مسایل زنان را ازدیدگاه جامعه شناسی بررسی کنم نه ازدیگاه اخلاق رایج" مشخص ننموده که آیا صرفا دیدگاه یک جامعه شناس مورد قبول خودش بازنویسی می کند و یا اینکه خود از نگاه جامعه شناختی ( قطعا پس از مطالعۀ دیدگاههای جامعه شناسانی چند) موضوع را کنکاش و در معرض نقد دیگران قرار می دهد ؟ ایشان می پرسند " می گویند مردان بزرگ در دامان زنان بزرگ (بدون قید بزرگ) پرورده شده اند تا به این شکل کلاه شرعی سر مسأله بگذارند اما آیا کسی می تواند پاسخ دهد که همان معدود زنان بزرگ در دامان که پروریده اند ؟" آخر این کدام کلاه شرعیست ؟ مثل این می ماند که در محفل رندان پرسیده شود اول مرغ بود یا تخم مرغ ؟ خلفان نیکو گفته است " نمی توان گفت مردان به زنان بدهکارند يا برعکس.هر مردی مديون زنی است و هر زنی مديون مردی وهر کس بخواهد خلاف اين بکوشد خود را از فضائلی محروم می سازد " حجاب نه مصونیت است و نه محدودیت ، زعفرون به طنز در جایی نوشته بود " دختران کز بهر عفت می کنند چادر به سر - نامه را از زیر چادر می دهند دست پسر" (نقل به مضمون) در جوامع خاص و بر گرفته از نگاه افراد جامعه در مدت زمانی طولانی نوعی خاص از پوشش و عمدتا برای زنان مطرح و اجرا شده و آن حجاب مختص آن جامعه گردیده بدون اینکه مصونیت و یا محدودیت به حساب آید و در فرایند زمان با پیشرفت علمی و ابزار تولید اصلاح و تغییر کرده . وی اضافه می کند " بزرگ ترین سند کم عقلی زنان ، همراه شدن آنها با بوق های حقوق بشر است ، بطوریکه خفتی که غرب در لوای حقوق زن به زنان داد ، طالبان به زنان افغانستان نداد ." این چگونه استدلالی است ؟ حقوق بشر دستاورد تلاش و مبارزه خونین بشر برای احقاق حقوق اساسی و انسانی تمام انسانهاست ، حقوقی که علی رغم نصایح پیشوایان هرگز نتوانست با نصیحت و موعظه جامۀ عمل بپوشد ، آخر نفرت و خود بزرگ بینی تا کجای برهوت اندیشه می تواند سقوط کند . اگر بینام و همفکرانش از مجادله در مجهولات و پندارهای بی پشتوانه دست بر دارند و زندگی زمینی را نقد و بررسی کنند می توانند کمک بیشتری به مباحث این وبلاک بکنند .
پاسخ مدير سايت:متاسفانه خود اهل دفاع از نظرياتشان نيستند که بخواهيم بحثی بنماييم در هر موردی که پاسخ دهيم کپی مطالب ديگر کارشناس و پورپيرا و ... را از وبسايتشان برای ما ارسال می فرمايند...«چهارشنبه8آبان1392ساعت 21:23:28»
نام:یاسر«چهارشنبه8آبان1392ساعت 21:0:16»
باسلام
جناب خلفان لطفاً توضیح بفرمایید ادبیات عرب با آن غنای ادبی که دارد معنای کلماتش و استفهام مفهوم آن بایستی در زبان انگلیسی جستجو نماییم ؟؟
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام.برای بنده هم طرز استدلالشان برای بدست آوردن معنای کلمات عربی بسيار جديد و عجيب بود انگار کسی لقمه را با دستش به دور سرش بگرداند و بخواهد از پشت گردنش در دهانش بگذارد! آيا ادبيات عربی به انگليسی نزديکتر از فارسی است که نياز به اين کار باشد؟«چهارشنبه8آبان1392ساعت 21:16:31»
نام:مریم«پنجشنبه9آبان1392ساعت 6:21:2»
السلام علیکم
باسلام به برادر خلفان و خواهر زعفرون و دوستان نظریه پرداز ، بحث این پست حول محور دخالت بیگانکان در بین زوجین بود که متأسفانه توسط بعضی ازدوستان به بیراهه کشیده میشود و به حرمت زن بی احترامی و مورد نکوهش قرار میدهند که انگار خود از مادری تولد نشده اند . شما برادران که در این پست نظر میدهید ، آگاه باشید که همگی از دامان زن برخاسته اید . چگونه خود را سزاوار میدانید که به زنان تاخته و آنها را به کم عقلی و نادانی متهم بکنید ؟ مگر خود در دامان زن پرورش نیافته اید که اینگونه زنان را مورد نکوهش قرار میدهید ؟ برادر خلفان ، اکنون که یکی دو زن در این سایت حضور یافته اند آنان گرامی بدارید و نگذارید حرمت آنان شکسته شود و حضور شان کمرنگ گردد . آنکس که به استناد به آیه قرآن زنان را مورد عتاب قرار داده آیا خود به کتاب خدا ایمان و اعتقاد دارد ؟ و می تواند همه ی قرآن را معنا نماید ؟ او که مدعی بود قرآن را نباید معنا و تفسیر نمود پس چگونه علی رغم گفته ی خود به استناد آیه قرآن ، به طایفه ی زنان می تازد ؟ خواهر زعفرون ، میدانم که شما نیز بر این ادعای بیهوده و باطل اعتراض دارید . شما نیز به دفاع از حقوق زن و کرامت زنان در تمام عرصه ها نظر بدین . جناب خلفان ، خواهش میکنم بحث را به مسیر اصلی برگردانید . بسیار متشکرم .
پاسخ مدير سايت:عليکم السلام. البته بی نام حدود ده برابر اين قسمت که نمايش داده شده است ياوه گويي ها عليه زن ارسال نموده بود بدتر از اين که اين حرفهايش را از جانب خدا می داند خداوند پاک و منزه اس از اينکه به خاطر اين جسم خاکی بندگانش را بر يکديگر فضيلت دهد. بنده هرچند با سانسور نمودن مخالفم اما قسمتهای زيادی از آن را سانسور نمودم.فقط قسمتهايي که نياز به پاسخ بود را تاييد نمودم.شما نگران نباشيد هرگز مطالب به مجرايي که او می خواهد نخواهد رفت.«پنجشنبه9آبان1392ساعت 12:59:40»
نام:بینام«پنجشنبه9آبان1392ساعت 8:31:28»
باسلام
یاسرجان همین غنای زبان عرب وفقر زبان فارسی این مشکلات را بوجود اورده اگر لقمه را دور سر نچرخانید ازگلویتان پایین نمیرود وباعث خفگی میشود کل لغات فارسی به 2000 کلمه نمیرسد امتحانش مجانیست شماا گر کل لغات فارسی که در شاهنامه بکاررفته بشمارید 1500تاست البته اینکار انجام شده وشما لازم نیست زحمت بکشید شمادر کدام زبان تا این حد هرومرج سراغ دارید( من امروزنهارم راخورده ام یا خورده ام من امروز نهارم را) بهرحال هرچقدر این کلمات را جابجا کنید با مشکل خاصی روبرو نمی شوید ایا میشود همین بازی را با زبان عربی ویا انگلیسی کرد شما اشاره کرده اید که فارسی به عربی نزدیک تر است ایا شما یک زبان مستقل به نام فارسی سراغ دارید؟ یاسر جان ما در نوشتن یک نامه به عمه جانمان لنگیم ازترجمه عربی گذشته حتی فارسی به فارسی قابل ترجمه نیست کلمه فریدون ،باخترویا خاور البته نه خاور معروف قبل ازانقلاب که میگویند کارجوانان را رفع ورجوع میکرده شاید یکی از مشتریانش هم شما بوده اید بعنوان شوخی عرض شد، را نمی توانیم بفارسی برگردانیم ومجبوریم بگیم شرق یا غرب ویا معادل فارسی شده کلمه منظور چیست؟ وباز هم تأکید میکنم که برای نجات دادن خود از چاه ویل به مطالعه جدی آثار پورپیرارپناه ببرید تا شدت لگدی که خورده ایم بهتراحساس کنید ضمنا یاداوری میکنم که امروز بهمت جوانانی که تعلق خودرا از تعصبات تاریخی مذهبی وغربگرایی رها کرده اند با جدیت تمام به ترویج اثار بنیان شناسانه این ابرمرد تاریخ ایران مشغول هستند موفق باشید
پاسخ مدير سايت:چشم به همه دوستان سفارش می کنيم به اثار پور پيرا مراجعه نمايند که ابر مرد تاريخ ايران-البته اگر از نظر شما ايران تاريخی داشته باشد-است.«پنجشنبه9آبان1392ساعت 13:9:23»
نام:BI NAM«پنجشنبه9آبان1392ساعت 12:31:45»
اقای فریدون زمانی که درعرصه های مختلف اجتماعی بقول شما اختلاف است وهرکسی ساز خودش میزند ومعلوم نیست که کدام جریان درست باشد چطورشما ازحقوق بشری که توسط دشمنان بشریت علم شده دفاع می کنید وکسانی که با محوریت قران ونه تقسیرها واحادیث دروغی که بوسیله یک مشت اخوند عوام وکوچه بازاری که نتیجه یکی دوقرن اخیر می باشد و به ثمررساندن اهداف دشمنان است برای هدایت انسان قد علم کرده اند تک صدایی قلم داد میکنید درضمن حقیقت جوامع بشری از زبان هرکس وبهر شکل وقیافه ای گفته شود مگر فرق می کند مهم انست که ما جامعه مان را ازنااگاهی که غربی هاتحمیل کرده اند نجات بدهیم ولی متاسفانه شما برطبل خرافات تاریخی گاهی روان شناسی وگاهی هم دفاع از اخوند های عوام می کوبید ضمنا برعکس گفته خلفان زنان کاملا به مردان بده کارهستند وقتی زنی با بچه به بغل بدون کمک شوهرش ازروی جویی نمی تواند رد بشود چگونه می تواند برای ازادی درمقابل دشمن بجنکد چه جوابی دارید ضمنا به تک نگرشی انتقاد نموده اید یعنی شما نمی دانید که تنها را نجات بشریت همان تک نگرشی قران کریم است که همه استدلال ها در مقابلش رنگ می بازند ایا شما متنی درزمینه هدایت انسانها که از نوشته های قران قدیم تر باشد در مورد راهنمایی انسان پیدا کرده اید ؟این تلاش خونین که برای حقوق بشر انجام گرفته ممکن است به یکی ازانها اشاره نمایید شایدشاید کشتار میلیونی انسان که دردو جهگ جهاانی که برای تسلط برمنافع کشورها صورت گرفت و از سوی همان کسانی که اداعای حقوق بشر دارند منظور شماست (حقوقی که علی رغم نصایح پیشوایان هرگز نتوانست با نصیحت و موعظه جامۀ عمل بپوشد ،)جمله ای مبهمی است که چیزی راروشن نمی کند درصورتیکه مبارزه مردم هند نصایح پیشوایان دینی بود که مردم را ازشر وحشیان غربی تا حدودی رهایی بخشید در1400سال پیش بازهم نصایح دینی بود که انسانها را جهالت نجات داد وهمین طور انقلاب ایران که نهایتا در چوب فعلی باقی نخواهد ماند گفتن حقیقتی که جلو چشم همه اتفاق افتاده شما چگونه انرا نفرت وسقوت اندیشه میدانید بحث بینام وهمفکرانش کجایش مجادله مجهولات است زندگی زمینی بوسیله چه کسانی به توب وگلو له بسته شده است شاید کسانی ازکره ماه امده اند و مردم اندونزی وفیلیپین ویتنام وعراق وافغانستان ودراینده معلوم نیست که کشتارها یی وحشتناکتری انجام مدهند درضن کمک به وبلاگ مورد نظر شما به کلی ممکن نیست زیرا ازپذیرش متن متین قران وحشت دارد متاسفانه شما هم از مشکلات بنیادی طفره میروید ومیخواهید ازجز به کل به روید البته من از حقیقت مطلق نمی گویم میخواهم توجه دهم عقب افتادگی شرق طبیعی نیست وازسوی جهان خوارن به ان تحمیل شده است مطلب دیگراینکه اگر چنین برخوردی از سوی بنده باعث دلخوری ونگرانی دوستان می شود خودم را کنار میکشم اینگونه بحثها نوعی تمرین دمکراسیست وما همه با هم برادریم البته یاداورکنم که نظر هیچکس محترم نیست اگر بینش انسان ها محترم بود ماهنوز درمغارها زندگی میکردیم ازشما و ویاسر وزعفران خصوصا خلفان عزیزهرچند که گاهی سانسور را صلاح می داند تشکر میکنم وسلامتی وسرافرازی همگی از خداوند منان ارزومندم درپایان باید بگویم که خیلی مایلم شخص دانشمندی مانند شمارا بشناسم و دستش را ببوسم
پاسخ مدير سايت:قرآن کريم اينگونه که شما تنگ نظری نسبت به کتب و تفاسير و ديگر آثار بشری داريد ندارد و شما بر خدا و رسولش پيشی گرفته ايد، قرآن بندگان را به تدبر در قرآن فرامی خواند و نتيجه ی تدبر و انديشه در قرآن می شود همين تفاسير قرآن کريم که شما با شدت تمام قبولش نمی کنيد، قرآن کريم با تمام بزرگيش هيچ جا بندگان را از فرا گرفتن علوم ديگر و خواندن کتب ديگر نهی نمی کند درحالی که شما به شدت مردم را از آثار ديگر -البته غير از آثار پورپيرا و جامعه شناستان- نهی می کنيد و همه را بافته ها و دروغ می دانيد، ضمنا استدلالات شما راجع به برتری مرد بر زن کاملا پوچ است نيازی نمی بينم که به نقدشان بپردازم و هر چقدر هم که مقالات گذشته پور پيرا و کارشناستان را ارسال نماييد سانسور می کنم و هيچ ابايي ندارم چون آنها وبسايتهای مخصوص خودشان دارند و نيازی به متشنج نمودن جو اينجا نداريم.«پنجشنبه9آبان1392ساعت 13:26:57»
نام:BI NAM«پنجشنبه9آبان1392ساعت 12:54:21»
با سلام به خلفان که ازشعر وشاعری دفاع میکند
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۙ أُولَٰئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * أُولَٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ * ذَٰلِکَ بأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَاب
َ بالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (بقره- 174 تا 176)
و این آیات:
کِتَابٌ أُنزِلَ إِلَیْکَ فَلَا یَکُن فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِکْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ * اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ ۗ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ (اعراف- 2و3)
و این آیه:
الر ۚ کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (ابراهیم-1)
و این آیات:
وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ ۗ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا * وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَىٰ مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا * قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا ۚ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا * وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا (اسراء- 105 تا 108)
و این آیات:
وَکَذَٰلِکَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ ۚ فَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَمِنْ هَٰؤُلَاءِ مَن یُؤْمِنُ بِهِ ۚ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الْکَافِرُونَ * وَمَا کُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ * بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ۚ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ * وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِّن رَّبِّهِ ۖ قُلْ إِنَّمَا الْآیَاتُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ * أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَىٰ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ * قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ شَهِیدًا ۖ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَالَّذِینَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَکَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (عنکبوت- 47 تا 52)
و این آیه:
إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۖ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ (زمر-41)
و این آیات:
وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا ۖ فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ * قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِیقٍ مُّسْتَقِیمٍ * یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ * وَمَن لَّا یُجِبْ دَاعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ وَلَیْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءُ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (احقاف- 29 تا 32)
و این آیه:
إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا (اسراء-9)
و این آیه:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (زمر-22)
آیات قرآن عظیم که ما را دعوت میکند به کلام الله و نهی میکند از پریشانگویی های شاعران و داستانسرایان و روایتگران و محدثان ومفسرن
پاسخ مدير سايت:آيات بالا هيچ ربطی به نهی نمودن از اشعار خوب و با معنا ندارد و همه دليل بر اهميت قرآن و دور شدن از دروغ و شرک است که ما به روی چشم قبول داريم.«پنجشنبه9آبان1392ساعت 13:34:39»
نام:بی نام«پنجشنبه9آبان1392ساعت 14:11:50»
قابل توجه کسانی که اسلام را دین شمشیر زنی وجنگ میدانند و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین. و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنه اشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین. فان انتهوا فان الله غفور رحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین الله فان انتوا فلا عدوان الا علی الظالمین. الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقین و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه و احسنوا ان الله یحب المحسنین. آن که قصد فتنهگری، قتل و نفی شما را دارد، بکشيد و نفی کنيد، هرکجا که باشد، مشروط بر اين که در راه خدا و بدون زياده روی انجام شود، که خداوند زياده روی را نمی پسندد. در کنار مسجدالحرام کسی را نکشيد مگر اين که در همان محل قصد قتل شما را داشته باشند و اگر آن ها حرمت ماه های حرام را نگه نداشتهاند شما هم نگه نداريد. اين مقابله تا مرحله ای است که آنها از فتنه افروزی دست بدارند، آنگاه شما نيز دست بداريد. برای استقرار دين خدا، فقط به آن اندازه مجاز به مقابله ايد که به شما ستم میشود. از خدا پروا کنيد و پرهيزکاری را از ياد نبريد. تمام اين مراتب بايد در راه و برای دين خدا باشد، نبايد خود را در معرض مهلکه قرار دهيد و فراموش نکنيد که خداوند نيکوکاران را دوست دارد». (بقره، آيات ۱۹۰ تا۱۹۵ )
چکیده و روح این فرامین فقط به شرایط مقابله به مثل و دفاع از خويش باز می گردد، که با قيد احتياطهای لازم، و چند اما و اگر، در قرآن عظيم می گذرد. معلوم است عمل به اين دستورات نمی تواند شامل حوادثی شود که در آشفتگی يک جنگ رسمی بزرگ و عمومی میگذرد. در جنگ رعايت انصاف ميسر نيست و نمیتوان ملاحظه کرد و منتظر بود تا دشمن ضربه را وارد کند تا برابر دستورات درخشان اين آيهها به همان ميزان تلافی شود. در جنگ رعايت و پرهیز از زياده روی معنا نمی گيرد و بل مرسوم و واجب است هرچه بيشتر، حتی اگر خالی هم بر صورت شما ننشانده باشند، دشمن بکشيد. تمام اين آموزه های عالی، با شروط لازم، فقط اجازهی دفاع از خويش بههنگام تبليغ دين تا مرحلهی قتل فتنهگر و متجاوز، حتی در اطراف خانهی خدا و در ماه های حرام را میدهد و نمیتوان اينگونه آيات قتال را به جنگ عمومی تعبير کرد. چنين است که دراین بررسی هيچ يک از آيههای قتال به يک ميدان جنگ رسمی باز نمیگردد. اين آيات فقط تکليف فرد را دربرخورد با معاندين و فتنهگران معلوم می کند و اجماع و شمول جاری در نبردی همگانی را ندارد.
چنين دستورهايی از ظهور دوران جديدی، که دوران مقابله با متعديان است، خبر میدهد. آيهی ۳۹ سورهی حج اجازهی کشتن به کسانی داده است که مورد ستم قرار میگيرند و خداوند آنان را به حمايت خود دلگرم میکند. در آيهی ۱۲ سورهی آلعمران يادآوری میشود که کافران قريبا به زانو درمیآيند و به درک واصل میشوند. آيهی ۱۱۱ همان سوره تاکيد میکند که مخالفان قادر به عرض اندام زياد نيستند و برای توسل به قتل از سوی مردم پشتيبانی نمی شوند، چنان که در آيهی ۲۲ سورهی فتح از ذلت و ناتوانی کافران در رويارويی با مسلمين خبر میدهد و سرانجام آيهی ۱۹۵سورهی آلعمران تذکر میدهد که خداوند زنان و مردانی را که در راه خدا تارانده شده، آزار کشيده و کشته شده اند به پاداش شايسته خواهد رساند. بدين ترتيب مرتبط کردن آيات «قتال» با جنگ رسمی نيازمند بازبينی و باريک انديشی بيشتری است تا در هر دستور مقاومت فردی، پای شمشيرکشی و جنگهای وسيع بهعرصهی اسلام باز نشده باشد. درعينحال خداوند در آيات ۸ و ۹ سورهی ممتحنه سفارش میکند که بیجهت نباید همه را دشمن فرض کرد و حتی رافت و ملاطفت و دوستی با غيرمومنی که عملا درمقابله با اسلام نکوشيده را سفارش میکند و حساب آنها را از دشمنان کافر و مخالفان سياسی و نظامی جدا نگه میدارد و اين است نگاه واقعی اسلام به جوامع انسانی و سفارشات مکرر قرآن به رعايت ديگران و اجابت انصاف و بسط مهربانی و همانديشی و پرهيز از جدال و خونريزی، تا آن جا که ممکن باشد.
لغت «جنگ» در قرآن نه «قتال» که «حرب» است
پاسخ مدير سايت:اسلام از اسمش که از ماده "سلم" مشتق شده است معلوم است که دين سلم و آشتی است.«پنجشنبه9آبان1392ساعت 16:22:15»
نام:«پنجشنبه9آبان1392ساعت 14:23:42»
هواخوری نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا : که می سرایم شعر سپید باری
گفتم : ز دولت عشق ، گفتا : کودتا شد
گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد
گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
گفتم : بگو ، ز مویش گفتا که مش نموده
گفتم : بگو ، ز یارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟
گفتا : شدست منشی در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی
گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم : بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا : به جای هدهد دیش است و ماهواره
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟
گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی
گفتم : بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان
گفتا : نمی هراسی از چوب پاسبانان ؟
گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟
گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی !
پاسخ مدير سايت:عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت..........با هيچ دلاور سپر تير قضا نيست
در صومعه زاهد و در خلوت صوفي..........جز گوشه ابروي تو محراب دعا نيست
اي چنگ فروبرده به خون دل حافظ..........فکرت مگر از غيرت قرآن و خدا نيست«پنجشنبه9آبان1392ساعت 16:16:20»
نام:زعفرون«پنجشنبه9آبان1392ساعت 14:56:59»
راستی این خانم مریم نطقش خیلی به گوشم آشنا می زنه یکم مشکوک به نظر میاد ... مریم خانم من همه ی نظرات رو به هیچ وجه فرصت نمی کنم بخونم با عرض شرمندگی باید بگم بعضیا پیچ فکشون شله زیادی حرف می زنن ...باید مختصر و مفید گفت و به قول شما از بحث خارج نشد من که همیشه نمیتونم بیام نت و نظرات رو بخونم انشاالله هفته دیگه یه پست راجع به موضوعی که گفتم میذارم رو صفحه و یه مساله ی دیگه آقای فریدون منم همچون آدمی نیستم که برام مهم باشه کجا بحث بشه و به اسم کی تموم بشه ولی به این دلیل این پیشنهاد رو دادم چون مطلب اصلی تو پستی که میذاریم مهمه تا بتونیم پیرامونش نظر بدیم و هر نویسنده ای برای خودش یک جور فکر میکنه شاید نویسنده این وبلاگ مردونه نظر بده و حرف من گفته ی یه دختر خانم باشه اینا خیلی با هم فرق می کنه مهم جمع بندی مطالبه و نتیجه گیری کلی که خواننده می کنه . خدا وکیلی تو کوچکترین کاری که انجام میدم منافع شخصی و اسم و رسم واسم مهم نیست مهم ارزش کاره وگرنه اگه غرور داشتم وقت نمیذاشتم با مشغله ای که دارم دعوت آقای بابا (که در حال حاضر محو شدن و شایدم هستنو ما خبر نداریم) رو قبول کنم تا جایی که وقت داشته باشم میام پیگیر بحث میشم ولی همینجا معذرت خواهی می کنم از همگی اگه نتونم یک وقتایی بیام و تو بحثتون شرکت کنم اگه تونستم نت رو نیم ساعتی تو برنامه روزانم می گنجونم ولی بیشتر از این نمی تونم...در ضمن این همه میگم من مشغله دارم منظورم این نیست که خدایی ناکرده بقیه الافن و بیکارن فقط وقت من مهمه نه بحث اینه که یک وقتایی وقت طلایی آدمه که اگه آدم از دسش بده به هیچ کس ضرر نمیرسه به جز خودش .(از دست دادن فرصت غم انگیز است)از همگی بابت حضورشون و وقتی که میذارن متشکرم خصوصا" نویسنده ی وبلاگ پیگیری زیاد و حضور مستمر و تایید کردن و پاسخگویی سریع به نظراتشون قابل تحسینه.انشاالله اهداف مثبتی که تو ذهنتون هست تحقق پیدا کنه.
پاسخ مدير سايت:متشکر از حضور شما. اميدوارم که مباحث مفيدی داشته باشيم و نتيجه اش خدمت به جامعه و حل شدن مشکلی از مشکلات باشد.«پنجشنبه9آبان1392ساعت 16:3:3»
نام:فریدون«پنجشنبه9آبان1392ساعت 21:35:27»
قبلا نوشتم یکی از عوامل دخالت دیگران نوع برخورد و روابطی است که خود زوج بوجود می آورند ، نمونه آن گشایش سفره دل و گنجینۀ اسرار زندگی خصوصی نزد دیگران ، باید بپذیزیم که شرایط بد اقتصادی و ناهنجاریهای ناشی از وضعیت زندگی جوانان ، پیامدی چون اعتیاد ، شب زنده داری ، بی مبالاتی و .... عمدتا در بین پسران به همراه دارد این پدیده شوم باعث کشاکش بین زن و شوهر و تهی شدن کاسۀ صبر آنها خواهد شد و در نتیجه باعث شکسته شدن حریم احترامها و کشاندن پای بزرگان ، اقوام همسایگان و .... عمدتا برای میانجیگری به همراه دارد ، این دخالتها در بیشتر موارد به جای کمک به حل معضلات آتش خشم زوجین شعله ورتر می کند . همیشه برای دوستان و دیگر زوجهای جوان سه چیز توصیه و آرزو می کنم ، ازخود گذشتگی ، احترام متقابل و فرزندان نیکو . تردید ندارم اگر زندگی بر این سه اصل آگاهانه پایه گذاری شود بخش زیادی از مشکلات در همان مراحل اولیه بین خودشان فیصله می یابد . برای تحقق سه مورد یاد شده پیش زمینه ای لازم است ، اعتماد خانواده ها با در نظر داشت تربیت فرزندان به آنها ، آگاه شدن دختر و پسر به اهداف زندگی مشترک توسط خانواده و فعالین اجتماعی ، ایجاد شرایطی که دختران و پسران بتوانند بدون ترس باهم صحبت کنند (این اصل کلی است نه فقط برای ازدواج) این شرایط باید ترس پسر و بخصوص دختر از صحبت با همدیگر از بین ببرد ، آگاه کردن دختران و پسران به اهداف زندگی خانوادگی و .... . مشکلات اقتصادی زندگی هم باید جلو هزینه های غیر ضروری بگیرد تا زوجین از همان ابتدا با فشار مالی زندگی خود را شروع نکنند . وقتی می بینیم بینام که دارای تحصیلات عالیه است چگونه با قیچی نفرت و تعصب جامعۀ نسوان را درو می کند نمی توانیم جز امید به تلاش همین جمع کوچک و تلاش برای گسترده کردن این طیف چیز دیگری آرزو کنیم ، با اراده ای که در این جمع کوچک می بینیم با اطمینان می توانیم بگوییم که تلاشها ثمر خواهد داد .
پاسخ مدير سايت:ان شاء الله مطلب بعدی در مورد "شناخت زوجين قبل از ازدواج" ارائه خواهيم نمود تا در اين مورد مجال بحث خاصی ممکن باشدو سعی خواهم نمود مجال کمتری برای بحثهای بی ربط و دلسرد کننده بينام بدهم تا اين تلاشها در جهت حذف نيمی از انسانها ناکام ماند.خواهران عزيز هم نگران اين طيف نباشند که هرگز راه به جايي نخواهند برد و شهامت و حضورشان در مباحث بهترين پاسخ به آنهاست.«شنبه11آبان1392ساعت 13:28:8»
نام:فریدون«جمعه10آبان1392ساعت 11:33:44»
آمار جالب در ارتباط با ازدواج
روز پانزدهم مهر ماه در تقویم رسمی کشور روز ازدواج است. برای بررسی پدیده های اجتماعی چون ازدواج هیچ چیز بهتر از عدد و رقم نیست زیرا نمایی روشن به انسان می دهد. پس بد نیست نگاهی داشته باشیم به عدد و رقم در مورد وضعیت ازدواج در ایران…
در سال گذشته، در ایران ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ ازدواج ثبت شده است. این بدان معناست که حداکثر یک میلیون و ۶۵۹ هزار و ۹۳۶ ایرانی سال گذشته به خانه بخت رفتند. (چند همسری را هم باید در نظر گرفت) .
این تصور که همیشه میزان ازدواج در کشور رو به افزایش است تصور غلطی است. سالنامه های آمار نشان می دهد در سال ۱۳۴۶ ایران میزان ازدواج کمتر از سال قبل بوده است. هم چنین در سال های اخیر، سال ۱۳۹۱ نسبت به ۱۳۹۰ و این سال نسبت به ۱۳۸۹، سال ۱۳۸۵ نسبت به سال ۱۳۸۴ و سال ۱۳۸۰ نسبت به سال ۱۳۷۹ کاهش ازدواج را شاهد بوده ایم . در ستون رشد ازدواج هم سال ۱۳۵۸ قابل توجه است. در این سال پس از انقلاب اسلامی، ۳۹ درصد رشد ازدواج را شاهد بوده ایم.
ایرانیان در چه سنی ازدواج می کنند؟ مرکز آمار می گوید در سال ۱۳۳۵ مردان به طور میانگین در ۲۵ سالگی و زنان در ۱۹ سالگی ازدواج می کردند. سن ازدواج مردان تا سال ۱۳۶۵ یک سالی کم می شود و یک سال هم بر میانگین سن ازدواج زنان اضافه می شود اما از آن پس هر دو جنس ترجیح می دهند در سنین بالاتری ازدواج کنند. آخرین آمار می گوید میانگین سن ازدواج مردان در ایران، ۲۶٫۷ و میانگین سن ازدواج زنان ۲۳٫۴ بوده است. همانطور که انتظار دارید و داریم، سن ازدواج در مناطق روستایی برای هر دو جنس کمتر از مناطق شهری است.
در سال گذشته پسران و دختران در چه سنی ازدواج کردند؟ بیشترین ازدواج مربوط به پسران ۲۰ تا ۲۴ ساله با دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله بوده است.
سه مرد با سن ۷۵ سال و بیشتر با دختران زیر ۱۵ سال ازدواج کردند. از آن طرف هم سه خانم با سن ۷۵ و بیشتر با ۳ پسر ۱۵ سال و کمتر ازدواج کرده اند. به غیر از آن سه مرد ، سه مرد دیگر با سن ۶۰ تا ۷۰ هم چنین کاری را انجام داده اند.
به طور کلی ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال در کشور ریشه عمیقی دارد. آمار ثبت احوال نشان می دهد. ۴۳ هزار و ۹۰۵ داماد زیر ۲۰ سال و ۴۰ هزار و ۶۵۳ عروس زیر ۱۵ سال در کشور مراسم عروسی خود را در سال گذشته جشن گرفتند. جالب است بدانید که در این سال ۷۳۰۰ ازدواج میان دامادهای زیر ۲۰ سال و عروس های زیر ۱۵ سال اتفاق افتاده است. سن ازدواج در کشور ما برای مردان ۱۵ سال و برای دختران ۱۳ سال است ولی زیر این سن هم با مصلحت سنجی ولی آن ها ممکن است. (قانون مدنی؛ ماده ۱۰۴۱؛ سن ازدواج)
موضوع ازدواج سالمندان با کودکان پای یک بحث دیگر را هم باز می کند. تفاوت سنی زوج و زوجه. در سال ۱۳۹۱ بیشترین ازدواج در میان عروس و دامادهای هم سن بوده است. سه سال بزرگتر بودن مرد و بعد از آن دو سال بزرگتر بودن، ترجیح های بعدی مردم برای ازدواج بوده است. اما نکته جالب آمار ثبت احوال، ۹۸۶۲ ازدواج مردان با بیش از ۲۰ سال بزرگتر بودن از عروس و ۳۱۶ ازدواج زنانی است که بیش از ۲۰ سال از داماد بزرگتر بودند.
همه می دانند که برای ثبت ازدواج و ثبت نهایی طلاق پس از حکم دادگاه باید به دفاتر مراجعه کرد. در حال حاضر ۳ هزار دفتر ثبت ازدواج و طلاق در کشور وجود دارد. یعنی سهم هر دفترخانه در هر سه روز، دو ازدواج است.
پاسخ مدير سايت:متشکر از اطلاعات مفيد شما. ان شاء الله مطلبی خاص در مورد سن ازدواج ارائه خواهيم نمود تا محلی برای بحث خاص حول آن ايجاد شود.«شنبه11آبان1392ساعت 13:14:55»
| |
وبسايتهای برتر مجتمع علمی فرهنگی سلطان العلماء بندرلنگه نسيم بیداری اسلامی دخت کنگ ديوان مدرسه علوم دينی صلاح الدين ايوبی اروميه مجد کلگر کنکاش کنگستان بانوی کنگی مسجد جامع بندر کنگ اعجاز علمی در قرآن و حديث الحورویدیوهای مکه ومدینه واناشید اسلامی زعفرون آخرين ورود از: بیداری اسلامی
آماربازديد افرادآنلاين آمريکا(2) بازديدامروز:2 بازديدديروز:12 بازديدهفته قبل:639 بازديدكل:577123
|